iamthecrazyoneherepersian
 
  Home Page
  جستجو
  نشانه های یک ساعت یک
  بچه های شیطان ، ضد مسیح بندگان! بازی شیطان
  بازار جهانی است
  و از عذاب آتش دوزخ
  از آیات عذاب از هر جنبه ای از این دنیا
  دروغ زندگی ما!
  داببيتو'ل ارز
  توطئه روشن فکران جهان
  e-book
جستجو

همیشه قبل از متوجه ما نمی دانیم که نمی توان رها تماس طلب ، آیا همه ما نیست!

 

ما نه؟ اما نمی تواند پیدا کنید.

 

ما در حال ملاقات با چند تن از دوستان ما قبل از ما می دانستند ، ما ممکن است به چند شاید به نظر هیچ یک اکثریت صحبت کنید. برخی از ما انجام می دهید وضعیت را متوجه نمی شوید و متوقف کردن فکر که می گوید شاید. ما متوجه شدیم که بسیاری از مسائل را به انجام دهید ، در واقع. اگر بعضی از ما نداشت فقط به خاطر اینکه آنها نیز ممکن است همچنان به ارتباط برقرار کند. ما همچنین بسیاری از این افکار ، من برای تماس های غیر من به دنبال ندارد.

 

اما زمان محلی شما تغییر کرده؟ اکنون هر کس برود. روزی از هم سهیم بودیم دوران کودکی ما ، سهم ما همین کلاس ، ما در همان محله ای نشسته ، به ما در همان محل کار می کنند. به طور خلاصه ، ما می دانیم همه. پنج روز با برخی از تلخ و شیرین ، نزدیک به پنج ماه نزدیک به پنج سال ، با بعضی از ما بیشتر دور هم جمع برای مدت طولانی. شما می دانید ، دوستان ما ، خانواده ما است.

 

تغییر ساعتی در واقع نه از آن آگاه بیش از حد؟ تغییر مردم ، ما! من فکر می کنم هیچ کس به ما درک نیست ، درک ما متوقف نمی تلاش برای درک آنچه که ما فکر می کنیم ، به خطاب ولی ما حتی نمی زحمت! خب چه خبر است در پایان؟ هر کس چیزی را تجربه به خودی خود ، حتی در مسائل بسیار کوچک می تواند زمانی که آن را به حمل و نقل می آید. فقدان ارتباطات بزرگترین چالش زمانه ما است. و آن بازگشت به همیشه احساس تنهایی می کنی.

 

زمانه تغییر کرده است. دوستان ما در حال حاضر در رسانه ها ، آشنایی ما ، شخص خواهد شد قدیمی ترین ، و پس از مدتی ، در بر داشت جدا از محیط زیست ما. برای به اشتراک گذاشتن آنها را با آنچه که داریم ، اکنون یا این که از دوستان ما ، آشنایان ما به معنا ندارد. آنها فراموش خواهد شد. چه عواقب آن را؟ ما به تنهایی ادامه دهد. به خوبی می دانیم که کسی نفهمید که ، شما در حال حاضر و یا می تواند ایده را نمی فهمم. هنوز فکر می کنم که همه چیز را توضیح می دهد؟

 

هر کجا اتفاق می افتد ، چه با ما که در صورت انجام ، با گذشت زمان ، احساس می کند برای هر یک از ما را ندارد. باید ادامه داد تا به عنوان.

 

آه ، می تواند جهنم را از ما ، هر چیزی را لعنتی تا چه حد می تواند به ما فحش بدهد؟ که خوب ، من خوشحالم تنهایی با من ، اما او خواهم مرا به خاطر خودمان آرامش. هیچ کس نفهمید که ، نمی فهمم ، نمی تواند درک کند ، قرار است به حفظ و گفت من از او انتظار ندارد به درک؟

 

هیچ کس از ما تا به حق خود محکوم به تنهایی!

 

دوستان ، آشنایان می دانیم که مقدار است. چه دید ، چه ایده از آنچه مورد ، هر چقدر هم دور ، ما تنها ایجاد یک!

 

چگونه تکنولوژی بسیار توسعه داده شده است؟ همچنین این واقعیت که ، اگر تکنولوژی توسعه ، مردم هستند که تا کنون هم جدا شدند. هر کس خود را به تنهایی ، خیلی چیزها شروع به خودی خود تجربه می کنند. و به این ترتیب ادامه می یابد. شوی به تنهایی و برای خود ادامه خواهد داد تا زمانی که. خواهد بود حتی بدتر ، می شود حتی بیشتر غیر قابل تحمل. اما از آن بسیار آسان است می گویند متوقف شود. راه حل خیلی ساده است ، اما یا نمی توانید ببینید ، و یا نادیده گرفتن کار آمدن یا نمی خواهم ببینم.

 

در نگاه اول ، در آن زمان ، دختران در مقابل پسران محسوب می شود. در نگاه اول ، او به عنوان در مردان ندارد. هیچ کس خواهد کسی با چشم انسان در نظر بگیرند.

 

تا به امروز ، تنها یک نفر در طول زندگی ، زندگی ما ، چه در واقع او بود ؛ خودمان. کسی فریاد زد که ما خودمان را فریاد زد حتی اگر ما از او نیست؟ چرا؟ از آنجا که آنها می توانند خود را بیان نیست. اگر ما قادر به خودمان را در لحظه های ما را بیان کنند.

 

آیا ما نه همه برای خودمان و دختران فکر میکنید؟ شما نمی توانید بگویید آنها چه می خواهند بگویند هر کسی. کسانی که نمی توانند ابراز بیان می شوند ، به همین دلیل فکر نمی کنید پس!

 

تقریبا هیچ کس آیا مشکل اقامت با خانواده اش در این زمان ندارد. اما زمان محلی شما تغییر کرده؟ ما تا به حال مشکلات زیادی در دوران کودکی ، محیط زیست ، محیط زیست ، خانواده است. علاقه خانواده نمی تونستم ببینم. آنها می خواهند که به شما بگویم ، آنها می توانند همه بیان کنم او بلعیده. چه اتفاقی افتاد؟ هنوز همه ما تنها مانده بود؟ "من به غیر از من را متوجه نمی شوید ،" ما همیشه می گفت کسانی که شرکت در کاروان. خوب ، من درک می کنم هیچ کارکنان دیگر را از من بپرسید؟ آیا شما را درک کنید؟ "من خودم رو میشناسم ،" کارکنان. به من بگو چگونه من متوجه شوم؟ - را فراموش کرده ام ، با این حال ، فکر می کنم و به یاد داشته باشید که اگر پس از زمان به عنوان ساخته شده که شما انجام دادید؟ یا آه! آن را فراموش کرده ام! علاوه؟

 

آیا ما واقعا درک کنیم؟ من به شما پاسخ خواهد داد. ایم خودمان برگزار می شود ، چیزی که ما در خودمان داشته باشد. به هر کس با توجه به رویکرد تا حدودی. مشکلات ما با پرتاب درون ما ، هرگز به ذهن در حالی که پس از گفتن ، ببخشید نه به خود؟

اما زمان محلی شما تغییر کرده است ، نه؟ بنابراین در حال حاضر همه. آیا کسی می دانم هر کسی در این زمان! خوب ، من سعی کردم به یکدیگر را درک میکنند! آیا شما سعی کنید؟ چه الگوی سکون را دهد. اتفاق می افتد. هر کسی مانند آن. هر کس در تلاش است تا خود را نجات دهد. یک راه برای نگه داشتن همه بدانند به کجا بروید ، اما من تعجب می کنم؟ اجازه دهید بگویم که اگر ما می دانستیم به کجا بروید! من به شما بگویم منتظر پشت در : تنها! و هر بار که رو به رشد بیشتری از تنهایی ما.

 

از دوران کودکی بسیاری از ما ، ما ممکن است زندگی می کنند. به دلایلی ، شاید قادر به دیدن منافع خانواده ما است. کار ، قدرت ، فشار دادن و شلوغ کردن. با توجه به مشکلات خانواده است. اما هر یک از ما نمی توانیم دیدن کودکان خود علاقه نشان نمی خواهد؟ شما آنها را دوست؟ بنابراین ، هنگامی که می بینید یک کودک خوشحال می نوشند آیا تاب ندارد! تنهایی شما ، آیا شما به ذهن شما می آیند؟ ما از دوران کودکی خود فکر می کنم. ما به فرزندان ما نمی خواهم که باشد. من عاشق بچه ها ، ما با خودمان و به همه. ما عاشق چیزی است که ما فرزندان؟ ما کودکان خود ، نشان می دهد آن را در دهان شما باقی نمی گذارند و در حال حاضر هر چیزی هم وجود ندارد؟ هنگامی که شما قرار داده چیزها ، رویاهای خود ، شادی خود را می توانید انجام؟ من می توانم علاقه به دوران کودکی ما مراجعه نمی کنیم ، ما می تواند هر گونه علاقه به کودکان خود قادر به نشان دادن فرزندان ما را نشان نداد؟

 

خوب ، برادران و خواهران که می تواند به شما نشان می دهد که علاقه؟ آیا چنین نیست؟ ما از دوران کودکی خود فکر می کنم.

 

اگر می خواهید به انجام خوب ، او می تواند از بقیه ما را ندارد ، در خود ، حتی زمانی که ما می توانیم ما حسادت می کند با کودکان کار نمی کند بیان کنم؟ شما همچنین مشاهده رشد در دنیایی است که من خرج کرده اند parishes بسیاری از خود ما نیست؟ در عوض ، ما به صرف زمان با آنها. از آنجا که برای اولین بار بشر ، ما را تحمل ایجاد ، خلق ، به دلیل آنچه!

 

اما نیست که راست؟ ما همه در زندگی خود ما را در ما. من حتما من را متوجه نمی شوید! چه کسی نفهمید که! هیچ راهی. من انتظار ندارم به هر حال او را به درک.

 

آه ، هر ، که ، می تواند فکر می کنم آنچه ما دان مراقبت از تی درباره ما ، درست است؟

 

پس گرفتن بقیه از ما. دریافت آنچه که ما می خواهیم انجام دهیم. چرا ما نمی توانیم

 

خب ، چه کسی می تواند فکر می کنم آنچه که من در مورد من می گویند ، و ما در حال ایستاده ، اما مبادا کسی فکر می کنم در مورد چیزی که همه ما کشیده پوسته های ما است. همانطور که ما کشیده پوسته شات ما ، تنهایی ما خودمان را هل دادن ، ما به تنهایی محکوم است.

 

ما با خانواده ما زندگی می کنند به دلیل مشکلات ما فاصله بین ما را از زمان به زمان نیست؟ خوب ، آنها را بزرگ می کنند ، نمی توانید ببینید من هرگز به دیدن آنها هستید دوستان. سعید. چنین. هر چه. Blah blah.

 

با آن افکار را کنار و نه مخرب ، به سازنده توسط کار نمی کند چرا؟

 

آیا چنین نیست؟ با من است و شکست نیست ، می توانم نیست که آنچه را من!

 

بنابراین ، تا زمانی که ما می دانیم که چه شکست؟ ما در زندگی مردم شکسته شد می دانند که تا چه حد؟ وقتی که زندگی در چه شکسته شده زیرا آنهایی را که ما در انتظار ما را به درک ، چرا ما فکر می کنیم پس چرا سعی نمی برید؟

 

اما زمان محلی شما تغییر کرده؟

در اینجا.

اوه! و بگو به جهنم..

 

از نگاه ها را تغییر خوب است.

 

نترس از ما نسبت به ازدواج نیست؟ مردم حتی گفت : من نمی خواهد ازدواج؟ ازدواج چیست ، شما می گویم که؟ امضا در پایین نه؟ آنچه در مورد بعد از آن؟ و نه می تواند شاد باشد. اما زمان محلی شما تغییر کرده؟ بدون عشق در این دنیا! فقط یک نهاد ازدواج برای نیازهای بشردوستانه می باشد. دو طرف.

 

تلویزیون فریاد انفجار است ، نه؟ حتی کسانی که طلاق گرفته و او عشق ازدواج؟ ما در حال حاضر در یا بخشی یا ثروت. ما در حال ایجاد بزرگترین سرکشی مگر اینکه شما می دانید که؟ همانطور که بی توجه. چه اگر ما این کار را در مقابل از ما. چه خوب است یا بد عواقب فکر نمی کنم.

 

بنابراین ، به پایان دبیرستان ، وارد کالج ، شروع به کار کرد و در اسرع وقت و به کار زندگی است. و غیره. از جمله دلایل خود را فقط خواندنی است ، شور و شوق برای کار وجود دارد؟ اگر شما زندگی را ذخیره کنید ، شما گارانتی ، در اطراف شما نیز به طوری که آنها نمی خواهد برای موفقیتشون نیست. و اگر انجام ازدواج را درک نمی کنیم ، ما مورد نیاز برای ازدواج ، با خودم فکر کردم که برای خودم به اندازه کافی باشد؟ درخواست این را به همه ما! ما به همه ما مهم به کارگردانی شد. ما همه چیز را حذف کرده ایم. قبل از خواندن / ماه کار / ماه به ازدواج است اما چنین نیست؟ مراقبت از آنها را زمانی که ما بقیه. خوب ، همه چیز که دوست دارید! کسالت و استرس است. تنهایی تنها دلیل می باشد. در واقع ما می توانیم آن بحث خواهد شد امداد رسانی ، اما ما حتی آگاه نیست.

کسانی هستند که در زندگی خودمان وجود دارد اما ما نباید؟ خوب می توان از درون خودمان زندگی می کنند؟ آیا زندگی نمی کنند؟ اما هرگز به ذهن خودمان تماس می کنیم. یک روز درست است. خوب ، آن روز می آید هرگز چرا که نه؟ و یا هرگز به عقب؟ ما چیزی نمی خرید.

 

زمانه تغییر کرده است.

 

من عاشق دنیا با ارزش تر از آن ، آیا شما بیشتر احساس معنادار؟ ماتریالیسم وجود ندارد! خب ، با توجه به این واقعیت که ما؟ مادی یا معنویت قابل قبول است ، چرا ماتریالیسم معنوی را قبول نمی کند؟ اما نه هر دو با هم؟ این بود که چگونه از آن استفاده می شود پس؟ اما زمان محلی شما تغییر کرده ، اما در آن زمان جدول.

 

دوستان ما در محیط رسانه ای که ما رو در هر زمان؟ آیا ما باید محیط زیست که در آن همه ما برود؟ آیا می توانیم در؟ ما گاهی اوقات نیز نه؟ اما پس از آن در حالی که اتفاق می افتد.

 

اتفاق می افتد.

 

بزرگترین مشکل من همه زندگی من زندگی من شما را نمی دانم چه اتفاقی افتاد؟ از مردم در شب ، که نمی دانند ، شیطان به چشم آنها عینک.

 

آیا قبل از تماس با ما نه؟ نه تنها به دنبال صلح؟ ما می توانیم 1 در واقع پیدا کنید.

 

شما از ماتریالیسم تبدیل شده است ، مواد ، سر خود را بلند و معنویت خود را ، از عشق تو ، به نظر می رسد. اندوه و تنهایی خود ، و یا چه از نه اجرا! هنگامی که شما به نوبه خود در تاریخ معنویت ، استرس را در یک نوع مشکل شما می توانید رسیدگی ، مثل شما حتی نمی ماده است که این امر می تواند آسان تر است.

 

عشق آغاز همه چیز؟

 

بزرگترین آرزوی ما صلح است؟

 

همه ما هر یک از ما هستند باهوش ، زیبا و از همه ویژگی های مختلف ، به شایستگی. همه شما را در مکان های مختلف ، مشاغل مختلف خواهد شد ، شاید ، اما شما می توانید خوشحال باشید؟ تو همیشه خوشحال به برخی از آن زمان به کار ، شما می توانید پیدا کنید؟ در حال حاضر قادر به شاد باشند ، شاد باشند و سپس آن را به زمانی که آیا من رها ایده در حال حاضر می آید؟

 

آیا شما مجبور به پذیرفتن برخی از چیزهایی که چیست؟ این همه نیست! هنگامی که آنها را تغییر دهید. آیا می دانید زمان تغییر نخواهد کرد نه؟ این بود همان هزار سال هم نیست؟ ابزار دیگر که مشخص شدند ، اما این هم نیست که زمان تغییر نمی کند! هنگامی که مردم اطاعت کنند.

مردم را تغییر دهید. از تنهایی و بدبختی را به زندگی همه ما بی اراده کار کردن خواهد شد وجود دارد. ما می گوییم متوقف کردن آن ، تنها با ارتباط است. با صحبت کردن بود. با درک یکدیگر. اما اولین عشق! از آنجا که ما انسان است. ما اول باید مردم را دوست دارم.

 

از همه شما دعوت میکنم به عینک آفتابی را خاموش کنید! من نیاز به بدبختی من ، تنهایی من ، خوشحالم در خودم قادر به قرار دادن آن دیگری.

 

قدردانی از یکدیگر بودن انسان است. مردم مبارک. را مشاهده کنید و عشق است. مهم نیست که چه موضوع. بعد در حالی که خواهید دید خیلی چیزها تغییر کرده. این که آیا آنها نیاز به زمان خود را فراموش کرده بود و نوشیدنی ، حتی به یاد داشته باشید ، و خواهید از تمام مشکلات خلاص.

 

البته شما نمی خواهید به ناراضی؟

 

مطمئن هستید که قصد ندارم به رفتن به روانشناس و یا چیزی؟ نه روانشناس اما من می گویند که ما دیوانه رفت؟ داروهای دیگر از مواد مخدر چیزی می توانند انجام دهند این است. در واقع آنقدر ساده است که راه حلی برای همه چیز ، فقط عشق ، احترام و ارتباط. مکالمه. هیچ چیز.

 

اما زمان عوض شده است برای گفتن ، اینجا و می گویند ، آه ، من! و بگو جهنم!

 

به طوری که چشم ما کور بودند ، قادر به دیدن جلوتر از ما ، حتی در درخشان ترین لحظات.

کسانی که می خواهند می گویند زمان محلی شما تغییر کرده ، که می گویند ، آنها همچنان می گویند ذهن هرگز. برای خوشحال در این دنیا کوتاه است ، اما بیش از حد طولانی می شود ناراضی است.

 

وقتی که او می تواند همه چیز را پرتاب کردن ، به جای تلاش برای انجام برخی از کارها خوب ، ما اجازه زندگی خود ما و برای ما عزیزان.

 

اما در سن رفتن به رعایت؟ این افراد که باعث این سن و سال است ، نه؟

 

من می خواستم به من انتقال به جهان ، کوه ها حرکت کند ، اما من در اینجا نقل مکان کرد و در ایستاده است ، نه؟ هنگامی که شما میتوانید انجام دهید اما ما آگاه نیست؟

 

هنگامی که ما می دانیم که در آن ما می توانیم اشتباهات ، را حتی صادر شود؟ ما حتی می توانیم اشتباهات در ماده بسیار ساده کند. ما می دانیم که ما می توانیم سوال را اشتباه به عنوان مثال ، پس از آگاهی از پاسخ ، او می دانست که چگونه او می تواند خود نمی کنند؟

 

خانواده ما به ما اعتماد ندارند؟ اما ما خودمان به اندازه کافی. علیه هر کسی سعی خودمان را ثابت کند / تلاش می شود مدت غیبت ممکن است را ترک کرده اند ، همه چیز 1 حل خواهد شد اگر ما خودمان را ثابت کند که ما واقعا می دانیم؟ اما من لازم نیست ، در اینجا ، هنگامی که آنها تغییر کند ، بنابراین در حال حاضر برای همه.

 

علاقه به خانواده ما نیست ممکن است مراجعه کنید ، ما باید مشکل ، در واقع ، همه ما می خواهیم ، اما ما می توانیم مشکل را فورا حل کند؟ اما چنین نیست! اگر ما چیزی که داریم نه چندان! در حال حاضر هر اشتباه گرفته شده در پوسته ما کمی بیشتر. اما هر بار که من برای خودم کافی هستم ، من به غیر از من را متوجه نمی شوید ، من که اصلا انتظار نداشت او را به درک ما از قبل نگه نمی گویید؟ اما در مقابل خودمان در محیط زیست ، ما سعی بر علیه خانواده های ما نشان می دهند. اگر ما را نداشته باشند ، هستند ، وجود دارد مانند راه. ما می توانیم تمام مشکلات ما را حل کند اما در واقع آگاه نیست؟ چه اتفاقی می افتد اگر ما ما نه؟ هر پوسته جدید کمی به اندوه ما ، ما را به سبب کناره گیری کند. ما نیز همیشه ، که وقت نیست ، همه چیز خوب خواهد شد روز بعد.

 

'در حال دوباره به کارگردانی همیشه چیزی؟ آیا آن را در همه چیز موفق کار می کنیم. برخی از آنها را انجام دهید ، برخی نمی کنند ، به خوبی می تواند ما را شاد؟ هنوز به اندازه کافی نیست؟ چه اتفاقی می افتد اگر ما نمی کنند. کمبود همیشه با ما. ما در حال فکر کردن شاید به خواب نیست ، ما خودمان را پیدا در دیگر رسیدگی کند. من قوی و من به خوبی استفاده می کردم ، و مشکلات را فراموش کنیم. اما اگر ما به ما نمی کنند.

 

تماس با ما خودمان را حتی زمانی که تلاش برای متوقف چیزی به شما بگویم ، همیشه وجود دارد که در انتظار ما تماس بگیرید. روز بعد. من این کار ، من این کار ، ما با همه چیز بسیار خوب خواهد بود. اما هنگامی که آن روز کار نمی کند درست است؟ چیزی درست نیست. آیا حتی بدتر. تنهایی ، زندگی ما ، رنجش ما ، غم ما این است حتی بزرگتر ، دردناک تر است ، نه؟ من نمی خواهم کسی تماس درک کنیم ، و هر کس با شما تماس می دانم. ما هیچ چیز را نمی کنند ، به طوری که هیچ کس درک می کند. با عرض پوزش ما علاقمند هستند در یکی از لحظه هایی که فکر می کنیم ممکن است آسیب دیده ، ما خودمان را آزار سپس ما خودمان را دختران است. دیگران وقتی ما می بینیم غم خود ما به ذهن میرسد ما را ناراحت می شدند ، ما علاقه مند هستند ، پس شما فکر می کنید ما فکر می کنیم که صدمه دیده است. برخی اوقات برای ما قادر به نشان میدهد شما در حال تلاش برای بی تفاوت باقی می ماند. اما همه من می خواهم انجام دهید ، من می تواند انجام دهد ، چرا شما انجام نمی کنند ، و یا من در حفظ و گفت من داشته باشد.

 

ما خارج پوسته ما کمی بیشتر در هر روز.

 

ما را به آنها بدهید زیادی حتی بدون فکر کردن شاید او از آن نیست؟ ترک کردم به آنها فکر. من خودم به اندازه کافی ، من من را متوجه نمی شوید اما من. هیچ کس نفهمید که. من نمی توانند درک کنند به هر حال. 1 اگر تلاش می کند تا درک کنند ، شما خوب میدانید که من گفتم من را درک کنید. همانطور که ما کشیده پوسته شات ما است. تنهایی ما این است که افزایش روز به روز. اما من قوی ، قد بلند. آیا ما نیست بیش از حد نمی تواند چیزی را به من؟ آیا تخریب و حتی کوچکترین چیزی نیست؟ İçimizdekiler لایه آسیب دیده انجام نیست؟

 

افرادی که واقعا به ما اطلاع ، لبخند بر لب با تضعیف اشک از زیر چشم ما واقعا نمی دانید؟ خب ، ما همه چیز را برای مخفی کردن اشک است ، نه؟ در یک طرف ، ما می خواهیم همه ما را درک کنند. در یک سو ، هیچ کس من را درک جز من. ما باید درک خوبی نگهداری می شود.

 

اما ما نمی توانیم به دیدن خانواده ما رشد کند؟ مهم نیست که چقدر سخت است که آنها به ما اعتماد ندارد! اما در واقع می دانند که می توانند اعتماد 1 روز.

 

آنها را درک نمی اینطور نیست؟ بنابراین ، ما می توانیم درک آنها چگونه؟ نویسنده اشتباه ، آنها را دخالت اگر من می خواستم تصحیح ، اما آنها می توانست حرکت کوه ها به حرکت به مداخله دوباره ندارد!

 

ما همه را حذف کرده ایم از دست دادن زندگی ما نیست اما سعی نکنید چیزی را؟ چه اتفاقی می افتد اگر ما ما نه؟ کار ما نیست ، بلکه درک ما است. کسی می داند چه می خواهیم. خوب ، ما خودمان می تواند ما درک می کنیم؟ آیا ما می دانیم چه می خواهیم؟ آیا می توانم درک نکرده است ، نه؟ من هر کسی که درک چگونه من می خواهم نمی دانم. من به طور ناگهانی انجام مناسب من لحظه ای که چراغ ، we'll دوباره نیست. اما یک روز خواهی فهمید چه من می خواهم و را صدا نمی؟ به همین دلیل نمی شود وقتی که خوشحال است که روز می آید؟ چرا من این کار را کرد ، من هم خوشحال نبود؟ ما خودمان در واقع آرامش ، آن را انجام داده ، من تا به حال ، بسیار خوشحالم. بود به طوری که هزینه های چنین بیش از حد. طرف ما همیشه از دست رفته است ، اما نه آن را؟ ما تلخی و تنهایی ما در حال افزایش است روز به روز. اگر کسی چیزی می گوید ، اما سعی کنید به لمس معابد ما تنها در تلاش برای خاموش کردن نیست؟ فریاد اگر می خواهید برای حفظ آنچه که در درون ما اسرار ایم گفت : آه ، نه به من اجازه شنیدن آنچه که من فکر می کنم ، در یک سو و انتظار را برای همه به درک ، و نیز انجام همه چیز ، به طوری که هیچ کس درک می کند.

 

بنابراین ، مهم نیست چه اتفاقی می افتد ، اما آن چه چیز تنها برای همه ما تغییر نیست ، من و تنهایی من ، غم من است. چه کنیم اگر ما قادر به غلبه بر نوع درست است؟ اما یک روز خواهیم آمد؟ خیلی زود؟ بود و نه کمتر؟ اما به نوعی می کند نمی آمد آن روز؟ چه کنیم اگر ما نمی آیند. انگار نمی کند.

 

برای نشان دادن خانواده ما می تواند چیزی هیچ چیزی رو برای شما انجام دهد نه کاری انجام دهید؟ اما من می توانم هر کاری نمی کنند. انتظار می رود آنها را به ما اعتماد اما ما ثابت کرد که ما نمی تواند رشد کند. ما رشد نمی بینم ، اما نمی خواهم ببینم؟ آیا می توانم اثبات میکنیم که ما رو به افزایش است به خوبی برای خودمان؟ من رشد بیش از حد می توانیم؟ من بیش از حد بزرگ شده است ، اما چرا نمی فراخوانی؟ چرا شما مانند یک کودک عمل می کنند ، او گفت ، و ما خودمان را. ما انتظار داریم که هر کس به درک از یک سو ، در یک طرف ما بهترین ما ، به طوری که هیچ کس درک می کند.

تنهایی ما در حال افزایش است با هر بار عبور ، اینطور نیست؟ سرخوردگی ما در حال رشد است. در چیز های کوچک می تواند اشتباه کند. چگونه ایجاد کردم این اشتباه به عنوان خوب ، و حتی بیشتر به پوسته های ما کشیده شده است. جدا از زندگی خودمان. اما هیچ کس درک شما نوسان در اطراف ، به طوری که جعلی ما لبخند می زند ، در یک طرف ما می خواهیم همه را می دانید ، باید از یک سو درک کنند ، می خواهم 1. ما نیز حق انجام هر چیزی را متوجه نمی شوید؟

 

به همه ما نشان می دهد که رشد بزرگتر و سعی کنید به عمل مانند آن است نه؟ انگار ما نمی توانیم ثابت است ، اما حال رشد است. اما روزی خواهد آمد ، همه چیز بسیار خوب خواهد بود. چرا باید این کار را آن روز ، او سرپیچی سرنوشت ما قرار نمیگیرد. چرا دختران انجام می دهند این کار را برای خودمان بعد از ما به نام. زمانه تغییر کرده است. هر کس گفت : چنین است ، و ما اکنون ایستاده است ، نه؟ خود کنسول می کنیم. آیا نمی شود!

 

تنهایی ما این است که افزایش روز به روز. در واقع ، هنگامی که شما می توانید کارهای بسیار خوبی را انجام دهد ، خطاهای کوچک در ضربه گیر و پوسته می توانیم این کار را انجام نمی کند چرا که شما می توانید هر کاری را انجام ندهید ، شما در حفظ و گفت : شما نمی توانید انجام دهید برای خود هستند ، دختران است. در یک سو انتظار را برای همه به درک. هیچکس نباید از سوی دیگر ما دوست داریم که آنرا بفهمد خوب ، می تواند ثابت کند که ما خودمان را به خودمان؟

بزرگ ما "به من اعتماد ، من بزرگ شده" نگاهی به گربه ها و سگ ها اما نه رشد ما می توانیم آن را قبول نمی کند؟ اگر ما ، چگونه ما رشد اگر ما نمی تواند اثبات کند. خب ، هر کس که منتظر ما است ، اما ما با اعتماد به نفس خودمان می تواند ما اعتماد کرد؟ ما در واقع اعتماد به نفس است ، نه؟ من صداش کردم! ای کاش می توانست حرکت کوه سنگ نیز هست. در اینجا ، در این حال ، تا با گذشت زمان آنها را تغییر دهید.

 

هنگامی که ما می بینیم خطا ، من این کار را قبل از او با نزدیک شدن تعصب. پس از یک دوره بیشتر از خود و انجام اشتباهات مشابه دارد. شما نمی خواهد انجام این کار ، به شما دوست نداشتند که! تو دختر که نمی توان گفت به خودمان. من به طور معمول نه تماس نه خودمان را. هر کس حق دارد در حال حاضر غیر طبیعی است ، من می گویم که چگونه من می توانم می شود طبیعی ، زمانی که آنها تغییر کرده است. به پیروی از راه.

 

ما بزرگ شده همه چیز ما رشد کند ، اما هیچ کس می خواهد برای دیدن نیست؟ سن ما رشد کرده است ، بدن ما رشد کرده است. ما خودمان را در هر راه توسعه است ، اما در واقع او می خواهم و ما کوه ها سرنگون ، زیرا نمی تواند. هر کس در تلاش برای فرار. آنها فکر می کنند ما ضعیف است ، آنها ما را درک نکرده و ، در یک سو انتظار را برای همه به درک. اما حتی با در نظر گرفتن پوست ما هر روز. زندگی ما با تضاد همیشه گذشت؟ را مشاهده کنید هر کسی را که ما خودمان را جدا کنید.

 

ما کسی را قبول نمی کند اما رشد ، چرا گفتن قبول نمی کند. که زیر نیز هست.

 

همه چیز به خوبی رشد کرد ، آیا کودک درون با ما رشد نیست؟ ما نمی تواند رشد کند به کودکان می باشد. دیگر هیچ برای خودمان ، برای خلاص شدن از تنهایی ما ، شاد باشند ، آن هم نه برای انجام کاری؟ اگر شما راه را دوست ندارد و همچنین ، ما به تنهایی ، سرخوردگی ما ، به خودم گفتم ، چون به اندازه کافی ، و در عین حال قادر به بدبختی بدبختی و تنهایی ما ، تنها زمان محلی شما با ما می خواهیم ادامه خواهد داد.

 

شاید برخی از مردم به آنها حتی بدون تفکر چپ چیزی نیست؟ بعضی از ما ایستاد تا در نظر بگیرند.

 

همه چیز ما خالی است. چیزی که ما باید انجام دهد ، آنچه که ما نیستند. آیا شما هنوز هم نمی خواهم به رسمیت شناختن؟ ما نمی دانیم که اگر ما ، پیدا نشده ، می تواند به دنبال ما به دنبال متوقف کردن؟

 

حقیقت این است آن چه در واقع کار نمی کرد. حقیقت است که هیچ چیزی در هیچ زمان است. وقتی که تغییر ، به شرح زیر است ، بنابراین ما خودمان را تشویق نیز هست. آیا ما می خواهیم مثل این خواهند داشت؟

 

اینها تلخه نه؟

 

آیا شما را در درک طرف شما ، طرف شما نمی خواهند بفهمند این است ، نه؟

 

به غم و اندوه بزرگ ما گاهی اوقات ، گاهی اوقات مشکل و گاه در بحث و گفتگو ، تا گاهی اوقات با مشکلات با آنها ، اما گاهی اوقات ما آمده ایم با غیبت خود را در این روزها؟ من هم مانند آنها ، ما نمی خواهند کودکانه گاه ، در صورت لزوم ، من نمی خواهد ازدواج کند ، من خوشحال می شود اگر من ازدواج کند ، من بچه ها نگران نباشید ، من هر کسی ناراحت نیست. چرا همه ناراضی ، ناراضی باشد ، می 1 ، همه خوشحال خواهند شد. غمگین چگونه است که همه جهان ، و همچنین böylemiydi سابق ، گاهی در گذشته بود قصد مداخله ، دوران کودکی ما؟ شاید من فقط می خواستم به مداخله ، اما ترس ما شد ، ما بکشد ، ما ناراحت بودند ، ما در گوشه ها مخفی گریه می کنی. در دوران کودکی وجود ندارد؟ اما ما در حال حاضر رشد. در آن زمان ما بچه ها بودند. بچه ها بودند. بزرگ شدم دیگر. خوب ، ما بزرگ شده اند ، ما رشد نمی بینیم چرا هر کسی که هنوز؟ چرا کسی قبول ندارد. وقتی که تغییر ، مانند راه ، ذهن من ما در حال تغییر نیست؟

 

همیشه قبل از متوجه ما نمی دانیم که نمی توان تسلیم طلب ، نمی فراخوانی؟ ما نمی دانستیم که چه می خواهیم ، ما فکر کردیم مدتی را پیدا کند.

 

شاید برخی از ما که آنها را حتی بدون فکر کردن باقی مانده است. شما گفته اید خجالت سرنوشت ، سرنوشت است گفت : تا. حتی بدون فکر کردن در مورد آنها ، همه چیز را هرگز ذهن خوب ، گاهی گریه ، گاهی خنده ساخته شده است نه انتقال؟

 

یکی دیگر از برخورد با گذار از این افکار ، یکی دیگر قرارداد بین the've افراد همیشه دیگر را به ملاقات و صحبت می کنید ، ما می خواستند ، اما مشکل اصلی ما : ناشناخته است ، را حل کند قادر هر چند به تماس تهراناونیو های ما در امید به درمان پیدا نمی آیا همه ما نیست؟ ما در حال اقدام است؟ بعد در حالی که ، اما آنها هم بودند تغییر ، مانند راه ندارد. آیا ما همیشه برای جلوگیری از نصب نیست؟

 

آیا این ، اگر من موفق خواهد شد اگر ، را نداشتم که بگویم همه چیز را بسیار خوب خواهد شد؟

 

مشکلات خود ما ، مشکلات خانواده ما ، مشکلات در اطراف ما ، گاهی اوقات ما می توانیم مشکلات فکر تمام مردم سعی نکنید برای رسیدن به حل کند؟ شاید ما موفق به اشغال ، اما 5 روز را ، اما یک سال ، اما در دقیقه است ، اما 5 سال است.

 

اما همیشه ناقص باقی ماند ، به عنوان آن بود در کنار ما نیست؟ هر آنچه که ما انجام دهد ، ما نمی دانیم که اگر ما به دنبال در تلاش برای مقابله با دیگر پیدا کردن ولی ما ، پیدا نشده ، آنچه در آن است؟

همانطور که به عنوان پایان هر یک از موفقیت های ما نا امید ، و این بار ما نمی دانیم که هر گونه افراد جدید ملاقات ، اگر چه ما نمی توانیم به حل و فصل به تماس شما آیا ما امیدواریم که که پیدا تهراناونیو ما چیزی پیدا نمی بینید؟ همه چیز را در زمان زندگی خود را به ما منحرف دارد ، شاید ، اما همیشه باقی می ماند بخشی از در کنار ما بود که او نیست؟

 

آیا بیشتر کمی بعد از هر فاجعه به پوست ما را گرفته است؟ ما بر نداشته خودمان که او آن را نمی دوباره؟ اگر شما نمی دانم ، اما آنچه که ما در جستجوی پیدا کنیم ، پیدا نشده ، آن را تهراناونیو برخورد با هر رویداد تازه امیدواریم که نمی کنیم ، ما کاشته چشم ما هر موفقیت ، هر فرد جدید یکدیگر را ملاقات کنیم. بعضی از مردم آنها را حتی بدون فکر کردن در باره تفکر چپ نیست. ما گفت : سرنوشت. پروردگار من گفت که ما شده اند مناسب است. گفتند : نه ما و درک می کند که من جز من. گاهی اوقات در دیگر من را درک ، پروردگار من ، ما گفتند : نه. من نمی خواهم به باغی می شود گاهی ، ولی چرا همیشه؟ همه چیز به ما گفت که چرا من را پیدا کند؟ ما در هیچ نیست در واقع در داخل شورش؟ اما من مسلمان ، من مطمئن هستم ، پروردگار من ، به من اطلاع دهید. گفت : ما هیچ ، اما شما را در درک من گاهی اوقات. گاهی اوقات من ، همیشه از من به دیگری متوجه نمی سوئیچ ، ما در میان تهراناونیو را پیدا کند.

 

چیزی که ما قادر به آن را پیدا کنم؟ اما آن را پیدا کند؟ چون آنها نمی دانستند که ما دنبال آن هستید. اما در هر گونه توافق جدید ، افق ، ما به راست ، همه چیز بسیار خوب خواهد بود اگر من این کار و همچنین ، پس از زمان قادر به دیدن نیمی از یک طرف ، از شما ناراضی است؟ در آن زمان شاد باشند که تا کنون انجام داده ام من پروردگار من به من گفت : ما گاهی اوقات ممکن است شادی کنید! ما همچنین ممکن است ممنوع من خوشحالم. آیا از زندگی ظاهر. اما من نمی دانم ، اگر چه ما می توانید آن را با گفتن آن در سراسر حل نمی کند ، من کاری نه به عنوان خوب ، اگر ما خودمان وعده که هر یک پیمان جدید ، هر فرد جدید ما به عنوان شروع جدیدی را برای ما می دانیم ، اما او نه؟

 

آیا شما نیست؟ همه چیز شروع جدیدی در زندگی ما برای بسیاری از ما شد. ما حتی شاید بسیاری از آنها را بدون فکر ، اما چرا من همیشه می گفت من را به عصیان ، نمی خواهند های شورشی در داخل آن را به عنوان سرنوشت من بود نیز ، تفکر شاید حتی چپ؟

 

ما می بینیم غلط از واقعه ، رفتاری که ما با اشکالات ، گاهی آن را نداشتم که بگویم آن بود که نمی شود. من وعده نداده است آن را نمی خواهد برای خودمان کار نیز هست. من نفرت حتی بیشتر چیزهایی را که ما ساخته شده توسط اشتباه و توسعه نیافته انتقال خود را به دختر ما؟ ما می تواند وعده خود را حفظ کند ، حتی گاهی اوقات نه؟ ما می توانستیم خودمان اعتماد نیست. گاهی اوقات ما خودمان را نفرت من نمی دانم آنچه که او می خواهد. چرا گاهی اوقات من گفت. آیا ، اما اینطور نیست؟ اگر ما آنچه که ما گفت ، ما باید چیزی را انجام ، ما نمی دانیم که آنچه در آن است ما نمی توانیم به موفقیت و جستجو تهراناونیو ، پیدا نشده ، من همیشه ترک از یک طرف از دست رفته ، اما ما دست از انتظار نمی توان منصرف جستجو هرگز نداشت؟

برخی از آنها حتی بدون در نظر گرفتن سرنوشت ما گفت ، خوشحال می شود شایسته نیست ما گفت : من خوشحالم برای آنچه که من انجام داده است که رویداد را خوشحال می کند ، من خوشحال بود که انجام نشده هر چیزی ، شورش کار رو نمی خواست اما چون من همیشه در درون ما و گفت : ما به خاک سپرده شرکت در تظاهرات ما نمی باشد؟ ما گفت : زمانه تغییر کرده است. در اینجا ، ما نیز است. ما تمام زندگی ما با تضاد به سر برد. اما تمام شروع جدید ، امید تازه ای برای ما هنوز بود؟ تمام موفقیت ما ، شکست ما چون من همیشه می گفت. دانستن ما به دنبال ، پی می بریم شاید گاهی اوقات نمی توان دست از انتظار. اما هر زمان که ما را از نو شروع کنه به امید هر زمان. تضاد همیشه در تضاد است.

 

وقتی می بینیم کسی ما را تحسین او را قوی و سپس ، ولی من خیلی قوی نبود. ما تلاش کردیم تا او را تقلید ، گفت : ما در آن زمان ، من قوی تر از او.

 

هنگامی که ما پیدا حسادت قوی تر از او ، ما باید به گذشته نگاه کرد ، من از آن خودم بود من در گرفتن نمونه ها می گویند نه؟ من همه من خوبی انجام می دهند؟ ما گفته اند نه؟

من خودم به اندازه کافی من گفت : من ، من ، دیگری را که با هم درک نمی تغییر آنها ، مانند و بنابراین ، من آنها را مثل من نمی خواهند گفت به من خواهد بود شاد با خوشحالی گفت سزاوار شربت خانه هرگز ، این هم که خوشحال خواهند شد به مستحق آن جا بود که سمت راست من به اجازه شربت خانه با. در درون من می خواهم به جیغ و فریاد ، هیچ کس درک من انتظار ندارم برای گفتن برای همه به درک با درخواست کردن ، از سوی دیگر هیچ کس درک می کند ، به طوری که خطا در خطا با انجام دادن ، ما نمی دانیم ، نمی تواند تهراناونیو به تحقق بخشیدن به تماس را متوقف کنیم ادامه نداد تا در قیام از نگاه ما در داخل به ما تعبیه هر روز گذر هرگز پوسته ما کمی بیشتر کشیده نشدم ؟

 

آه ، به من اجازه مانند می دانید ، من فکر می کنم به من اجازه دهید او در درون من نگفت. من هر کسی در تاریخ از یک طرف نمی دانم ، من انتظار نداریم که به درک ولی یک روز حتما خواهد آمد نیز هست. حتی شما نمی تواند خودش را دید که چگونه ممکن است شخص دیگری لا درک ، دیگران را برای ما فکر نمی کنم ، نگو ، و گاهی شدیدتر از اظهارات توهین داخل سنگین تر نداشت؟

 

ما همیشه خوب نیست ، اما من مختلف؟ ما بدان که چه اختلافاتی که داریم حتی نمی کردم به خودمان. اگر ما ، اما چه می شود اگر ما نداشت. زمان تغییر کرده است برای گفتن این فراخوان برای چنین تماس با حال این همه می گویند به من ، به غیر از من که به درک هیچ می گویند در هر دو رب من به شما می دانم که تو به من می گویند در تمام طول روز را بفهمد که در راه است که هیچ کس با پرسیدن از یک سو درک نمی گویند به مانند هر کس درک می کند انتظار ، من خودم من می گویم به اندازه کافی با من می توانم من می گویند به اندازه کافی با خودم. ما در هیچ زندگی ما را در جنگ از طریق ایجاد تضاد صرف نیست؟

 

ما تا به حال نه؟ آیا ما از دست رفته طرف ، اما همیشه؟ آنچه ما می خواهیم ، آنچه که ما هرگز نمی توان مطمئن ، ما می تواند کار های دیگر خرید و فروش با ما امیدواریم که که شاید می توانید پیدا کنید. اما نه می گویند ، چه کار می کنیم ، چه به می گویند که ما نمی تواند در مدیریت ، نمی تواند با گفتن انجام دهد ، می خواهم فریاد درون من می دانم آنچه که ما در داخل خاک سپرده شد. در حال حاضر در داخل ما به خاک سپرده شرکت در تظاهرات همه ما است.

 

اما من هرگز پیدا کردن آنچه که ما دنبال آن هستید. روز بعد اما قصد ندارم به آن را پیدا کنم؟ شاید یک روز خواهیم یافت. شاید من باید شاد باشی. شاید من آرامش پیدا کنید. نه ، نه ، من چیزی نمی شود خوشحالم. من سزاوار نیست که باید شاد باشد. اگر من سزاوار نیست که باید خوشحال ، مانند تولد. من اکنون می خواهم ، که من که خوشم نمی آید. آیا نمی گویند؟

 

ما گفته اند نه؟

 

برای پی بردن به آنچه که ما می تواند از آن تماس بگیرید؟ نمی دانم آنچه در آن نمی تواند آگاه ما به دنبال ندارد؟ اما روز بعد ما گفت : شاید ما می توانیم پیدا کنید. اما آن روز آمد هرگز ، درست است؟ هر آغازی دوباره با نگاه جدید در آیا ما نمی امید ، امید این زمان ممکن است ما می توانیم پیدا کنید. آیا ما فکر نمی کنیم در میان قدیمی را پیدا کند؟ من دوست ندارم برای گفتن! دوباره ناراضی تماس بگیرید. آیا محکوم به غمگین ، با تماس شما! از کجا شما ستم نیز؟ من نمی خواهم برای همیشه در قیام ، اما چرا ، چرا همیشه همه چیز را به من گفت را پیدا کنم؟

 

بیچاره ما ، ما را در نگاه همه ما وقتی می بینیم یکی از ضعیف! ما تلاش کردیم به له ، ما گاهی اوقات احساس ما قوی هستند ، اما نگفت تا؟ ضعف ما ، ناامیدی ما آن را پایان نیست. بیت. اما یک روز کمی ، که در آن می تواند بالا برود در شربت خانه.

 

ما در داخل خودمان نفرت ، چه ما ، چه ما می خواهیم ، نوع تفاوت فقط می تواند قادر به ادامه تهراناونیو را برای جستجو را متوقف کند ، اما ما همیشه متوقف شود وجود دارد؟

 

بازی های مثل این ، بلکه همیشه ایستاده بود. هنگامی که آنها را تغییر دهید. بازی های مثل این در حال حاضر همه.

 

اما یکی از آنها گفت : ما اگر با فرزند کامپایل! تماس با ما در تدوین دیوانه! شما می توانید از خود نه کافی musunlar لا ، هر روز توسط صدف ما خاموش بود کمی بیشتر خرج زندگی ما را نمی کشیده.

 

آیا کودک خود ادامه خواهد داد بسته به خودمان؟ گرچه سعی شد تا با بسته تهراناونیو ما نمی توانیم خفه شو ، نوشیدنی صدای ما را حفظ خواهد کرد صحبت کردن!

 

گاهی اوقات در سکوت ، گاه با چشمان ما ، گاهی گریه ، گاهی اوقات در فریاد ، که با پرتاب ما را به سکوت دائمی و همه چیز ، خانواده ما ، بزرگ ما ، ما نمی نشان می دهد قیام ما در برابر محیط زیست؟ ما گفت که گاهی من! من هستم ، من بر میگردم به آن اقرار می کنند. اما ما می خواهیم هر کس در زندگی ما می خواهیم آن را داشته باشد. ما می خواستیم آن را به عنوان ما می خواهیم همه چیز را در زندگی ما است. بود چه می توانست اما نمی نه همیشه میخواهند انجام دهند چه؟ ما کار را انجام دهید نه آنچه که ما نیاز داریم که برای این کار گاهی اوقات. ما باید برای این کار گاهی اوقات اما من نمی توانستم انجام. ما گاهی اوقات تعجب که چرا شما نمی تواند انجام دهد ، ما نیز با توجه به برخی از زمان آزاد. ما گفت : زمانه تغییر کرده است. آیا به شرح زیر است ، بنابراین ما نیز صرف همه چیز ، درست است؟

 

هر نگاه تازه ای از غم و سپس ما کاشته هدف جدید. ایم و همیشه می گفت که تازه آغاز راه است. هر بار که ما گفت که اگر شما این کار خواهد بود. گفت : ما همه چیز را بسیار خوب خواهد بود. که ساخته ایم ، برخی از 1 ، برخی نه. ما تا به حال 1 / 2 طرف ، اما نه همیشه در حالی که پس از؟ چه کار باید کرد اگر ما نداشت. ما که از شورش زده ، که علیه ما شورش به حال در داخل.

 

دنیای من است آنچه را نقش برآب نمودند تا به همیشه ترک عشق و علاقه من ، yarat'larla من خدا را از طریق من ، عشق من bana'larla ببین ، من عاشق شخص دیگری که شما با sevemem'lerle ، ağladıkça'larla ، dayanamam'larla تو گریه می کنی ، خدا لعنت خدا به شما kahretsin'lerle git'lerle در بیا ، بیا بگذارید در این مورد aşkım'larla ، خدا خدا خدا خدا چگونه sevmek'lerle این مشکل سیستم از ارسال به شخص از خواب بیدار ALLAH'alarla...  

 

با چیزی ، ما خرج کرده اند برخی از filanlarla زمان زندگی ما است.

ما گناه به خواندن گاهی اوقات بیش از حد. اما پس از گفت : در حالی که ما بار تغییر کرده. ما می گوییم. گفت : ما خواهد بود اگر آن را به حال تغییری نکرده است. ما گفت که این درست است. بنابراین ، آنچه می تواند اطمینان حاصل آن تا کنون درست است؟ یک زمان ما بود نه؟ من گفتم که من هستم! من گفتم : من. در حال حاضر هیچ پشیمانی در زندگی من نداشت. تا به امروز ، گفت : ما همه چیز را من انجام داده ام از مدتی به تنهایی. اما پای ما در سنگ گیر کرده ، اما بین شعبه می کنند ، اما ما را پیدا کند. من متوجه نمی non've من درک است. چرا کسی نیست سعی کنید بفهمید. در حال حاضر هیچ رسانه اند. گروه بندی های بودند وجود دارد. ما گفت که ما به تنهایی. زمانه تغییر کرده است. ما برخی اوقات من مختلف بیش از حد. ما به شما گفت من می دانم ، پروردگار من است. ما همچنین گاهی اوقات در سرنوشت کنید خجالت کشیدم. گفتیم این سرنوشت من بود. دختر گفت : مردان گفته اند تا. گفت : بزرگان کرد و گفت ما در حال کوچک ، افراد مسن می گویند که ما مانند نوزادان هستند ، پرستاران می گویند که پزشکان گفته اند. سعید افسر پلیس گفته اند که تا. ما همچنین گفت : هر کس است طبقه بندی شده؟ به هیچ کس اما آیا مردم دانست. ما در هیچ چشم انسان ارزیابی نیست. ما گفت : زمانه تغییر کرده است ، در حال حاضر همه ما گفته اند تا. اما من متفاوت از طرف یکی از ما ، خوب پس همه ، تفاوت های ما چگونه زمان محلی شما تغییر کرده؟ بیشتر دقت ، گاهی عصبانی ، گاهی اوقات با کمتر گفت ، ما برای مردم اقدام مانند ما نگاه متفاوت هستیم؟ ما آن را از کجا متوجه شده؟

 

آیا سرزنش ما نیست ، ما در زمان بزرگ؟ چه کسی بود که برای بعضی از ما هم بزرگ سرزنش ، آنها ما را به جهان است. استاک در سر ما هنگامی که آنها را به هر طرف مورد ، زمانی که چیزی در زندگی ما قصد بزرگ ما خودمان را جدا از آنها را زد ، ما باید آنها را حذف خواهند شد. ما نیز آنها را از ما برداشته. من گفت : من مطمئن را درک نمی کنیم من را متوجه نمی که من درک می کنم که چرا کسی که گفته اند! کسی که مرا درک می کند که ما گفت : قبل از گاهی من کسی را نمی فهمم. من همیشه در کنار حق ، خوب من همیشه دفاع درست. اما زمان عوض شده است برای گفتن ، دوست دارند بگویند ، آن را نمی شکست در برابر گفت؟ ما گفت : ما در حال های مختلف ، ما گاهی اوقات رعایت محیط زیست است. اگر آنها ما باید به آن انجام دهد. آیا ، اما اینطور نیست؟ چه کار باید کرد اگر ما نداشت. پس از یک دوره ناقص و یا گم شده ، و همچنین هرچه بیشتر ما صدمه دیده در داخل ما است. چه کار باید کرد اگر ما نداشت. اگر ما در افق ما را موفق ، ما نمی توانیم دستیابی به چیزی که ما در چشم ما ، آفتاب ، عینک به لطف صفحه نمایش برای یک کاشته بود در حالی که قادر به منحرف کردن اذهان ما.

 

ما گفت ، زمانی که او به حق آن را دریافت گاهی. هنگامی که به پایان رسید ما بسیار خوب خواهد بود در مدرسه گاهی. ما گفت : اگر من به کالج به حق آن را دریافت. ما بسیار خوب خواهد شد اگر من را به عنوان شغل است. اما زمانه تغییر کرده است و همچنین ، ما من را درک نیست ، بلکه به من گفته اند. مانند این ، بنابراین ما نیز صرف زندگی ما. اما سعی کنید به هیچ چیز ثابت؟ اما در گفت همه ما از انجام هر کاری ما می خواهیم! خوب ، شما همیشه آنچه که ما قادر به 1 / 2 طرف را پیدا کنم؟

 

ما گاهی اوقات در بین رشد. گاهی اوقات ما تماس بگیرید مدرسه را به پایان برساند. ما برخی اوقات در ارتش تماس بگیرید. در حال حاضر دانشگاه. ما همچنین کار می کنند. در حال حاضر ازدواج. گفت : آنها همه ما را اشغال نیست؟ برخی از آنها قادر به انجام برخی نمی کنند. اما پس از مدتی به ما درد نکنه دوباره ، در نیمه سمت چپ ما؟

 

پروردگار من همه جا ، همه ما می بیند ، ما گفت. من خودم به اندازه کافی دوست من گفت : من چه من می خواهم ، گاهی اوقات ما شورشی ، ما گاهی اوقات انجام کارهای ممنوع است. چه کسی فکر می کنم اگر ما این کار را نکند؟ چه کسی حتی از آنها فکر کرده ایم گفت : قبل از زمان تغییر کرده باشد. گفت : هرگز به ذهن ما. حالا ما به همه گفت تا. ما سهم خوشبختی.

 

آیا باید چنین است ، پروردگار من را مناسب دید ، گفت : ما از آن ما بود که گاهی نه. گفتیم این سرنوشت مسلمانان بود. ما آموخته اند قدیمی است. ما برخی اوقات انجام حسادت نیست؟ ما گفت : چرا که نه در حال حاضر ظاهرا. کسی که همیشه در زندگی ما دخالت و یا در هر افق جدیدی از امید کاشته در زندگی ما قبل از ما هیچ چیز را ، همه چیز به اعتقاد ما بهبود خواهد یافت. گفت : ما همه چیز را بسیار خوب خواهد بود من فقط تا بکنم گاهی. در حال حاضر حرکت کند ، که زده بیرون ، که از ما در داخل. چرا همیشه تا. چرا همه چیز را پیدا کنیم گفت : من. اما من گفتم : من متفاوت است. هنگامی که ما گفت ، اما آن تغییر کرده است. کرده ایم گفت : ما گفته اند تا. ما گفت : ما نادیده گرفته میشوند. من این دنیا که ما را نجات داد که گفت : صرفه جویی کنید. ما همیشه به خودمان فکر می کنم. من هم مجبور نیست که میشکند. ما همچنین من را درک نکرده جز من. زندگی کرده ایم ما برای هر کسی که ایده شکسته عمدا و یا به من را نمی فهمم. بنابراین ، سعی نکنید حتی درک مردم ، در داخل و ببینید می گویند دیوانه ، به طوری که هر کس درک می کند و در انتظار ، و هیچ کس ما را درک کنند ، به طوری که پوسته کشیده بود ، پس آنهایی که ما را قادر به درک؟

 

اما ما می توانیم تماس را پیدا کند؟ اما یک روز ما خودمان را در امید تسلی پیدا کنید. من بعضی از زمان بسیار قدیم çileli ما گفت : در حال حاضر به دنیا آمد. ایم و از آن لذت بردم و. ما گفت : زمانه تغییر کرده است. ایم گفت. ما گفته اند تا. گاهی اوقات در خارج ، گاهی در زندگی ما در برابر شورش در داخل.

 

نسل بعد از ما ، و بزرگتر از ما در یک محیط با نا امیدی بد ، می دانید رشد بزرگتر با بدبختی؟ اما "آنچه که من" است ، نه؟ چرا اجازه شخص دیگری را خوشحال اگر من می توانم خوشحال نمی شود شربت خانه. من گفت : قبل از. ما همچنین نمی تواند آنچه شخص دیگری؟

 

ناشی از ما ، حتی نوه های ما ، فرزندان ما ، نوه ها ، به عنوان فرمان مطلق می کند تا آن محل را ندارد ، بدتر خواهد شد ، شما می دانید؟ اما فرزندان ما نمی مانند ما نگاه؟ ما منافع ما می توانیم آنها را نمی بینم نشان می دهد. آنها به ما شورش نیست ، نه؟ آنها انجام خواهد داد آنچه که ما می گویند! ما حساب کند. بنابراین ، آنچه که ما آن را دوست بزرگ ما؟

 

وقتی که تغییر ، مانند راه. اما فرزندان ما نمی خواهد تا.

 

بعضی از ما با هم ازدواج ، که ما ازدواج کند. ما می دانیم که این ایده از ازدواج در حالی که سمت چپ شاید هنگامی که آنها تغییر کرده و او را ، تا چنین نیز. این درو خواهد کرد اگر ما نمی دانیم که چه چیزی بیشتر؟ اگر ما شورشی شورشی صدای بلندتر به فرزندان ما به ما. اگر ما در درون ما به صدا شورشی فرزندان ما خواهد شورشی. آیا آنها می گویند خانواده ما ، استفاده می شود پنهان ، ما را که فرزندان ما در زندگی در ثبت نام میانی ، دیگران را در مقابل چشمان ما انجام دهد.

 

اما من های مختلفی را برای گفت ، بچه ها من نمی خواهد تا. بنابراین ، چه تفاوت ما؟ چه تفاوتی داریم؟ چیزی است که ما زندگی می کنند؟ زمان ، مکان ، افراد و وقایع مختلف هستند تنها در زندگی ما ، به تئاتر همین. طرف ما همیشه گم شده است.

 

ما خواهد بود با شورش دوباره صدا به زندگی به دنیا آمد. ما در قیام خواهد آمد. شما می توانید کودک من دریافت نمی خواهد در گربه ها و سگ ها رو نگاه کنید. چنین بود قرار نیست به رفتن است. من متفاوت بود به شما متفاوت باشد قرار گرفت. خوب ، از شما تفاوت پیدا میشه؟ یک روز من امیدوارم که ما آن را پیدا کند؟

 

ahalarla aha aha ، شما شدم onularla خود ، savul heyttt گرفتن نام کامیون با پایین ، من آن را دریافت کند از من به شما bırakmamlarla شما اگر شما متفاوت است. ما باز نهال یا دو تا از گل رز شما dalıyızlarla؟

 

"بچه های من می خواهم به شما تا به حال رویداد راک" خواهند گفت ، "من به تولد تا روز / در روزی که شما لعنت" خواهند گفت به دنیا آمد. "خدا لعنت ،" او در برابر فریاد زد و گاهی خواهد شد ، گاهی در این لحظات به بیان چشم ما ، که ما به آنها در زمان خود ما تماس بگیرید.

این کارکنان از هذیان خود Husnu ؛) هنگامی که تغییر به شرح زیر ، از جمله ادامه گفت ، هیچ چیز مانند سطح وجود دارد ، همه چیز سخت تر خواهد شد ، سخت تر از آن خواهد شد درک است. 30 سال بحران ، گاهی اوقات او خواهید منتقل می شود. 40 سال سن نیز گاهی در بحران است. ما نمی خواهد و. زمان محلی شما خواهند گفت تغییر کرده باشد. ناخشنودی نیز بخت سرنوشت سهیم شوند. من هرگز حق دارن که خوشحال می کند ، بیش از حد. ما نیز خواهد شد نیز به خوبی کار می کنند.

 

تاریکی همه جا. از کجا بشریت است. گه گه. من عینک آفتابی من در چشم من خود را فراموش کرده دوباره!

 

جامعه ای مسلمانان!

یا آنهایی که از آمدن! چه اروپایی طرف psychopaths gaffurunun قدم به قدم!

نه صدای پای سواره نظام.

یا آنهایی که آمده اند از ؛

 

قدم به قدم از عذاب!.

 

 

زمان محلی شما با گفتن تغییر کرده ، می گویند به زیر ، بنابراین می گویند ، ذهن من همانطور که شما همچنان می گویند که ما همیشه مشکل ساز خواهد شد. هر آغازی دوباره ، برای همه ما امیدواریم که که شاید اشغال جدید عینک آفتابی تا زمانی که چشم ما ، اما نمی توانند شاد باشند!

 

پروردگار من ، ما نیز این حکم را مشکل! ادامه خواهد داد را!

 

1 / 2 باقیمانده از طرف ما ، اگر ما را پیدا کند که چه خبر است و در تاریخ و همه چیز مانند آن!

 

هر کس آزاد است به آنچه که شما می خواهید؟ آنچه ما انجام می دهند به خوبی آنچه شما می خواهید؟ فکر؟

 

بد تهراناونیو با دوستداران فقدان خارج وجود دارد ما به دنبال آن هستید ؛

 

یا آن را هنوز به نام یا نه. چرا بدنبال نیست. آیا شما مرا دوست داری از هر دو. جستجو هنوز برای چندین ساعت اتفاق نیافتاده است. اگر من داده 5 دقیقه بین پایان این کار انجام می شود. به دنبال ، در پی ، و یا حتی نگاهی به صورتم. آیا با من تماس گرفت بیش از حد.

بعد از 5 دقیقه ؛

یا خدا. هنوز نام ندارد. خروجی چوب هرس. پروردگارا صورتم از مردان از من نمی خواهد خنده در تمام! هو! نه! همه این جنگل. چوب. تمام مشابه دارد. چه کسی مرا درک ، عشق وجود ندارد. بودا همان است. هیچ مختلف از دیگران است. متوجه نمی شوم. بایدن را نداشتم که بگویم آن را درک می کنم. من را از او که چرا او به من اجازه می دانم. من دوست دارم دختر. قبل از اینکه او را درک میکنند! اگر آن را به کار من می آید ، من را درک کنید. چگونه دوست دختر من 1 زمانی که من دنبال می خواهید یا هر یک از 2 من نبود. هرگز ارزش بدانند. یا چه هستم من گفت. من فکر کردم این بچه ها به ازدواج کند. نه! نه! من می مانم خانه. این نخواهد شد. نگاه هنوز نام ندارد. آه ، را صدا نمی کرد و یا از دست می دهد باید تماس بگیرید. من مردان را ندارند. من خیلی جوان است. مثل من پیدا کردن دشوار است اگر جستجو می کند شمع را پیدا کند. اما من آن را پیدا کنید. من پیدا کردن یک روز. چه کسی من را درک کنند ، دوست من ، من از. من او را دوست دارم حتی اگر من من عشق است. من دوست دارم گفت : طرفداران من وجود دارد. من فکر کردم از این احمقها را دوست دارد ، ولی من غلط بود. هنوز هم خوانده است یا نه. هیچ کدام. خاخام بله ، من در خانه من اقامت یا. از! از! من همیشه دوست پیدا نفهم. هیچ کس به من درک. اما کمی توجه ، بعضی از عشق من بیش از کافی است. اما نه. اتفاق می افتد. من فکر می کنم پیدا کردم ولی نمی توانم پیدا کنید. چرا این احمقها هنوز به دنبال یا نه. من می خواهم برای شکستن تلفن. گفت : من هرگز این مرد تنها در آغاز راه است. تمام مشابه هنوز این مردان است. پروردگار من ، مردان نیست ، یا چه زیبا این جهان خواهد بود. چرا این افراد از کشور را ایجاد می کنید. چرا آن را ایجاد می کنید. هیچکدام از آنها من را درک کند. آیا این را نمی فهمم. چرا این احمقها هنوز من تماس نمی گیرم؟ چرا جستجو نیست! اگر آلو به من scammed. مانند هرس نمی کنند. یا حداقل عدم هرس. شخص دیگری نیست. من حتی نمی خواهد به بحث صحبت کند. من نفرت تمام مردان است. به راستی بدا به توپ.

یا چه هستم من گم شده است. همه وجود دارد ، آنها عشق ، آنها می خواهم. چرا نمی توانم پیدا طرفداران من. هیچ کدام. هیچ کدام. بیش. اگر چه من نمی خواهد بحث در دسامبر. سخنرانی یا تلفن خواهد شد حتی برای باز کردن چیست. انجام بیش از. من پاک مردان در زندگی من است. من خودم هستم کافی است. 'در حال حاضر درک می آیند که تا کنون به تنهایی. من خودم انجام میدم من چه کار میکنم. عشق من ، شما را درک کنند که اگر نه. چه می توانم شرمنده از سرنوشت!

از! چرا این احمقها هنوز به دنبال یا نه! چوب بودا کار چوب تر و تمیز. با این حال خواب بودند وجود دارد. ما خوشحال بودند. وقتی که من خوشحال بود یا نه این ادم سفیه و احمق. به من saddens در زندگی من ، هیچ کس خیلی! این همه بدبختی به خاطر من! خدا لعنت! چرا شما نه هنوز! دسامبر! شما حتی نمی کردن تماس میخوای! الزاما خواهد دیوانه از من. کجایی. چه کسی برگ کاغذ به نوشتن ، چه کار می کنید؟ یا شخص دیگری وجود دارد؟ آیا تقلب در من؟ نه ، هیچ چیز مانند انجام O. نمی کنند چگونه هر دو. همه این افراد مشابه دارد. توپ صداش کردم! من نفرت مردان است. حق انجام شد. اگر چه جستجو می باشد که به پایان رسد. اگر چه التماس. اگر زانو ندارد در مقابل من زانو فروپاشی نیست! بیش از آن! من پاک مردان در زندگی من است. من به اندازه کافی برای من.

 

از آمدن و یا چگونه خوش تیپ پسر چهره ؛ دختر باند ، به نظر می رسد به من. جنگ ، به نظر می رسد به من. یا چه هستم من گفت. من عزیز من. من 7. دوست دارم که دوستش می دارند. من بودن یا چگونه؟ دوست دارم که ، آیا شما به من اجازه دهید عشق آن را به من؟ او دوست دارد خود موضوع ، و یا می گویند چند بار. از! از! این احمقانه است که از عشق تو به من ، چرا بدنبال نیست. نه! نه! آیا من را دوست ندارد. مانند اما تا کنون که تماس بگیرید. دوست دارم که نگران نباشید. اگر به موضوع ناراحت را دوست ندارد. این بدان صداش را دوست ندارد. از. من نفرت مردان است.

 

خوب ، من در من winked پسر. او درک مهربان به نظر می رسد. خوش تیپ در. او به من به عنوان یک دختر مجرد به نظر می رسد. نگاه کن به من ، آره. ببینید که چه کسی دیگری خواهد شد. من خیلی جوان است. آیا زیبا در عمل نگاه کنند. چرا به نام من نه احمق است ، یا دیدن که زیباست. آیا هرگز به خنده یا لبخند از صورت من است. بیا سمت اروپا اما حداقل من خندید کم است. نه خنده به من متفاوت است. از هر دو. چرا این احمقها تماس نمی گیرم. من یک پسر و یا پسر شما انجام داده ام. حتی اگر کمی با شما تماس شما به!

 

جستجو هنوز کار نمی کند و یا صدا برای چند ساعت. من نفرت تمام مردان است.

 

به دنبال عشق است. چه شما و یا دختر. به نام او نخواهد رفت. بارگیری کشتی بلافاصله. من ناراحت التماس کم است. خانه ناز را به حال خانه او. خواهد شد. سرنوشت این. اگر شما عشق من به اندازه کافی به نثر جذاب. یا هنوز هم بازی کردم. اجازه بدهید کمی بیشتر تحمل نسبت به بازی کند. من در نزدیکی باز متوقف شد. سلام. فرماندهی. حال شما چطور است؟ چه کار می کنی؟ کجا؟ چه کسی؟ چرا با شما تماس نداشت تا اواخر سال؟ Hmm. است آن را به من؟ چه باید بکنم یا من نشسته در خانه درام (درامز). بگو در آنجا کار شد. بسیار خوب. (من نمی خوردن در داخل است ، اما من نوشتن این سئوال من از شما). بله. من نمی توانستم بشنوم. شما بگو دوستت دارم. من درست است. بیا تو رو ببینم.

 

من انجام داده ام یا از توهم باطل. بود کار وجود دارد وجود دارد. یا 2 ، شما می دانید در جهان هیچ چیز مهم تر از من به او. شما دختر احمق یا. دوباره فقط خون است. چه کسی می داند که در آن با شد که در خبرچین. من گفتم : من کار. یا نمی کنند. بودا انسان است. پروردگارا ، مرد من نمی خنده در صورتم از زمان؟ نه. هیچ کدام. pruned نشده. از!

 

پنج تا ده دقیقه گریه می کردند. چه هستم من هر کاری میخواهید انجام دهید. آیا همیشه به تنهایی باشد. من هیچ طرفداران ندارید؟ هیچ کس مرا دوست دارد برای من خواهم بود؟ من نفرت تمام مردان ، هر دو. خدا می دهد همه انسان ها دچار مشکل! و چرا از آن تماس نمی گیرم دوباره در حال حاضر. من تا به حال 2 واژه ها را به این ادم سفیه و احمق ببخش. من او را بپرسید. من چهره ام را نشان دهد و اجازه آن را از غم و اندوه مرگ نیز هست. من پسر من ، من امیدوارم که شما پیدا کردید که به من می خواهم. کوچولو هی هی ترشی! شما آگاه نیست ، بلکه چشم همه در من است. الکترونیکی می شود بسیار زیبا. مثل من که دوست دارد. اگر شما خود قضاوت کرد. نه به نام دوباره. تماس با من اگر کاری انجام دهید؟ نرو! تقریبا خراب شده. ناز من کمی عاقلانه تری را پیشنهاد کنید. آیا باید نگران باشید که شما را دوست ندارد. یا اگر من من نگران نیست که! من همیشه در زحمت بود من من را دوست ندارد! این ادم سفیه و احمق که مرا دوست یا نه. من نفرت تمام مردان است. تمام مشابه دارد. چرا پروردگار من همیشه من را پیدا کرد ، ظاهرا.

 

دو دقیقه پس از تماس می توانند به دیگران ایستاده است.

 

سلام ، حال شما چه طور عشق من؟

من شما را دوست دارم و یا از دست دادهاید.

بیا ، من برای دیدن شما بوسه.

دختران باند ، این مردان ارسال باید در واقع دوست پسر کسی که تو را ناراحت آدرس کامل آمارها ارسال ؛ دشمنان او بودند ، و یا یک زمان ، هم جنس به شرم من نیست؟ ؛) ، اما متوقف کردن و یا اصول به شما خواهران ترحم ؛) اگر من به خانه فرستاد شما ؛)

 

یا من ، این دختر که در حال حاضر. چه اتفاقی می افتد اگر من در ماه دسامبر انجام دهد. که من شکسته و یا از دست می کنید. چرا من همیشه در تماس و یا یک بار او را جستجو کنید. زندگی مشترک نیست؟ من همیشه دعا می خواهید یا بار دیگر از شما خواهش گفت که هر دو ، هیچ نمی خواهد تماس بگیرید. من دوست دارم من را دوست دارد اگر من اتاق. آیا من عشق او ، من تعجب می کنم چه اتاق که مرا دوست ندارد؟ نه ، نه! من آن را دوست دارم. با آن ، اما این دختر نیز مشتاق به دوست عزیزم کمی نگاه کنید. آیا آن کنم. آیا صحبت با دیگران نیست. آیا به گفتگو حتی نگاه کنید در حالی که راه رفتن. از کجا این ادم سفیه و احمق وقتی آن را روی دختر آمده بود! خود را فریب دادن. یا این که آیا عشق واقعی را پیدا کند در این دختر پیدا کنم؟ شخص دیگری. همه دختران ما در حال حاضر! هیچ کدام. هیچ کدام. من چی کار کنم! من دوست دارم مرد است. من عشق را تغییر دهید. قدردانی میکنیم. من آن را دوست دارم ، من ممکن است ارزش بدانند از او میخواهم که در حال حاضر ، التماس می کند خوب ، اما اول به خصوص زمانی که ما ازدواج کند. اجازه دهید عزیزم از ماه می باشد. من آن را در گوش من را قطع کرد. یا نمی کنند. من عاشق گوشت ، نمی توانم. آیا شما گوشت خرد شده. آه بهت جهنم. آیا قاضی رفتن به او در این زمان ازدواج. اما من بهت عشق است. من دوست ندارم این مختلف ، متفاوت است. اما من فکر نمی دیگران متفاوت هستند؟ اما همه را تغییر نخواهد داد؟ دختران با آن. برای ریشه بازی چوگان آب! شما آنها را پنج بار شکست داد. شما از ضرب و شتم مرد. من دوست ندارم یا من نمی توانم حرف خود را خوردن. دست به آب گرم ، آب سرد است. چه از رحمت و یا دست او را؟ ایم و آن را از پدرش دیده می شود. همانطور که من آویزان! من قطع! هر کس که در حال حاضر ، که در آن ما به دنبال دختران است. قصه های باقی مانده است. این پسته که نگاه heyt توله سگ است! چه زیباست. زیبا به در نگاه خوب عمل می گویند ، که من چشم برای دیدن است که 1 تو رو ببینم. اوه ، نگاه کنید اگر شما ببینید که چه کسی. پس چه اتفاقی خواهد افتاد. هواداران مرا ببخشند. من با هر اجاره به توافق برسند. من را تغییر دهید. مرد واقعی تغییر نکند. تغییرهای. من در مورد من و یا این دختر خوشم نمی آید؟ دوست دارم ، درست است؟ در چشم من از درست ، اما چرا؟ در واقع ، در خارج از همیشه نیست؟ آیا به نظر نمی آید. آیا کسی نمی بیند. من واقعا تو را دیده اند ، نیست. آیا در حال حاضر و یا احمق ، و نه می تواند به مدیریت در جاده راه رفتن ، لباس پوشیدن و در پاشنه موش از زیر آخرین 10 اینچ. Humpty سقوط کرد. آیا کمک نه اگر. آه ، هرگز به ذهن انسان است. قادر به در جاده ها ، راه رفتن چه دختر خوبی است. او هیچ نشانی از خود ندارند که به عنوان شخص دیگری دریافت ندارد. من انجام یا چه بوده است. من عزیز من. من او را در حال حاضر چه تماس بگیرید. اگر من جای دهید. سفید نهفته است ، عزیزم. من قبلا دروغ نگو. آیا دروغ نیست ، بلکه آن را همیشه؟ می گوید. چه اتفاقی می افتد اگر من می گویم تا؟ هیچ چیز. من اعتقاد ندارم که درست باشد ، به هر حال. آه ، من دوست دارم فکر می کنم من می خواهم این دریافت کنید. من هم که عشق من ، من عاشق تو هستم من شما را دوست دارم...

من اینجا در کنار من و دوستان من تا به حال چنین و چنان. باند ، من از نگاه در بحث yengen'll.

blah blah از blah. افرادی که زمانی تصور می شد شبیه آن یا شاید ؛) آیا تصادف نیست ؛)

 

در یک سو ، متوجه نیست که چه می نوشت؟ آیا می خواهید به درک! برای استراحت و یا حتی می خواهد صحبت کند. شما نمی ممکن است بخواهید طرف دیگر درک کنیم ، یه دیوونه ، همه چیز دیوانه که حق mashaallah ، وقتی شما کاری را که حق ، در اینجا مزخرف است ، او ممکن است به گوش. ما را با یک دست گم شده ، با وجود همه چیز ، آیا صدای بد نیست ما در ارائه این توهم؟

 

آیا ما می دانیم؟ در همه ما از خوب و بد فرشته.

در فیلم ، reklâmlarda ، کاریکاتور شیطان فرشته در می آید ، یا صحبت کردن ، همه چیز را در زمینه به طوری که داستان به نظر می رسد دیگر نمی شود؟ باقی مانده در قدیمی کهنه می خواهم.

 

هر انسان دارای روح! روح "، و جین در مردم بد ، بد نیروهای" به معنای.

چه کسی در میان ما صحبت صدا؟ آیا می دانید؟ ما برای خودمان صحبت اینطور نیست؟ در واقع در درون ما ، اما ما فکر می کنیم ما خودمان صحبت کردن است ، نه حقیقت است. برای ما در مورد چیزی فکر می کنم بهتر از فرشتگان در درون ما صحبت می کند خوب است ، فرشته بد بد در داخل ما اگر ما تفسیر (اصحاب شیطان ، تحت دستورات غول شر شر) است صحبت کردن.

 

چه می دانیم؟ شاید هیچ یک از ما می دانیم اینطور نیست؟ من برخی از ما در اختیار نیست ، شاید او هرگز نخواهد بود. ما می دانیم که ممکن است بسیاری از مکالمات را ندارید چپ؟ وقتی که تغییر ، به شرح زیر است ، و می گویند که او بدست تا خرید که ، صرف نظر از آنچه ما تماس بگیرید ذهن انسان است.

 

مردم دعا ، دعا ، می داند پرسنل. ''اکبر Allahuلیندسی لوهان گفت : and''take. ''من پشت به خدا در همه چیز دنیوی قدیمی صلح''. آیا می دانید که به معنی؟ اما در نماز ، به دعا دائما به پیش ، فکر ما حتی نمی توانست در مورد فکر نمی کنی؟ صدای بد است که ناشی از درون ما ، ما آن را می دانیم؟ چگونه می تواند شما را در مورد مسائل دنیوی در نماز فکر می کنم ، در حالی که؟ از طریق عبادت ما ، صدای درونی ما بد whispered''which خوب است ، خوب ، اعمال خوب ، متوقف be''Do برای شما نیست؟

 

"من پشت به خدا صلح همه چیز دنیوی که من هستم، "ما گفته اند ، هر چند نماز در نماز ما ، زمانی که ما از مسائل دنیوی فکر می کنم شما را قبول؟

ما در هیچ نماز بسیاری ، شاید ، حتی ، و یا به آن زمان خاص ما را ترک کرده اند و یا هنوز هم ساختن را ندارد.

 

پس چرا ایجاد نمی کند نه؟ زمانه تغییر کرده است ، آن کسی را ندارد ، در حال حاضر جهان فانی ، درد ، شکنجه بودیم به شوت های آینده ، چه اتفاقی می افتد اگر ما عبادت ، چه نمی کنند. ما همچنین مشاهده کنید کسانی که مورد را. من هرگز را ، پس چه اتفاقی می افتد بعد از امروز من فکر می کنم که می سازد؟

 

مدت زمان ساخته شده ، سپس زمان تغییر کرده است فکر کردن و به نمره ، در صدای بد گوش به بیاندازید و آن موارد هم مراجعه کنید که در صلح ما ، نه که ما همیشه یک طرف نیم ما باقی می ماند که او فکر می کند؟

 

مردم هنوز هم ساخت ، "پروردگار من داند ، من که مو مو من فکر می کنم ، انسان ، انسانیت را در طبیعت ،" او فکر می کند؟

 

 

خب ، زمان تغییر کرده ، زمان تغییر کرده و در ایستاده! چه آن زمان میانگین تغییر کرده است؟ هنگامی که تغییرات؟ 1 روز به عنوان یک هزار سال پیش هم نیست؟ این خیلی متفاوت ابزار اندازه گیری شد. ما مسلمان هستند ، اما زمان محلی شما با changed''as اند و پروردگار من دیدم که بزرگ ، شما باید چنین است ، خواهد بود اگر میخواهید تفاوت ، ما نیز به ما submit''Do نیست سقوط؟

 

ما همچنین من را نمی فهمید ، اما من ، من خیلی تنها ، فقط تماس هر کسی. اما پروردگار ما است در همه جا ، همه چیز را می بیند ما گفت. چگونه است که. نه چندان دور از جانب پروردگار ما همیشه با ما؟ همه ما انجام داده اند همه ما می گویند ، به دور از هر گونه تصور می کردند که ما نمی بینیم و بشنوم؟

 

بنابراین ، من بروم ، من در حفظ و گفت آنچه که من احتمالا برخی از پایان زمان. آه ، که در جهنم ما نیز ممکن است داشته باشد. ما برای پنی در غرب هستیم. هزینه های چنین خواهد بود عجب کار آمده است. زمانه تغییر کرده است بیش از حد ، ما در حال تغییر.

 

من درخواست کردن ، که در آن هستیم؟ آیا می دانید؟ هر کس می کشد شخصی گودال آتش جهنم! تهدید ، و ما در سیرک است. شاید او مبلغ از بازی Küffar بزرگ از خون بود. توهم از شیطان تبدیل به تعظیم به مقاله ، شاید. پس چرا ما در حال انجام کاری مشابه دارد. آیا شما از کسانی که قرار بود هرگز به اشتباه می دانم! هرگز از رفتن به مانند ما بزرگ خواهد بود؟

 

زمانه تغییر کرده است هم ، گفته بود ، شده بود مثل ، نیز نادیده گرفته میشوند. آنچه ما تماس ماده. گزینه های ماده است. هی ، اگر من قادر خواهد بود تماس بگیرید. اگر من گفت که ما از این دست. درج در مانع اگر ما به پروردگار ما دعا. ما برخی اوقات دعا. بیشتر از آنچه شما ممکن است محل می خواهند. ما سپاسگزار از. بعد در حالی که من آن را انجام داد. من موفق ، من هستم. من حق دارن که شاد باشی ، من تا به حال که ما گاهی اوقات تماس بگیرید. بعد در حالی که ، اما نمی دانم خوب ، نمی توان به دنبال توقف قبل از تحقق ما از همه طرف ما را ناتمام nüksediyor پیدا نیست؟ طرف ما همیشه گم شده است. چه کسانی هستند نیز نشانه هایی از پایان بار انجام داده است برخی از ما هم. ما به شما در آن روز را مشاهده کنید ، شاید. بنابراین ، آنچه می تواند ما می دانیم که ما نمی توانیم بیرون برویم فردا؟ جاودانه زندگی مانند من برای یک دقیقه می میرند ، و من هرگز نخواهم مرد ، کار ما را برای جهان به عنوان زندگی ، ما به دعا نیاز دارید! آنچه که میتوانیم انجام دهیم؟ وقتی که تغییر ، به شرح زیر است ، با چنین.

خدا ما را خوب بدهد!

 

هنوز بسیاری از این کلمه شنیده؟ برادر ibo ما sağolsun. قلمرو مجازات شما را خدا باز هم بخندی. به من که می دانند که جهان جهان است.

ما از فردی به گریه کرد ، به لرزه آذری ، رنج ibodan ، ما نسل آموخته mahsundan نابود نمی شود؟

 

ما را تضمین نمی کند که هر گونه تماس به فردا ، جهان فانی است ، اما آنها راجع به آنچه که ما انجام می شد خدا درون ما را برای رضایت خاطر اعمال بد out''to be''pure صدا انجام دهید می دانیم؟ ما می دانیم که همه چیز از آن نمی باشد؟

 

در سال های علمی دارند. مردم از لحاظ تکنولوژی هنگامی که ما در بالاترین سطح قرار دارند. بله ، در واقع ، در سن های علمی دارند. در عصر اطلاعات هستند. که همه انواع خاک ، همه چیز آشکار است ، که ما صادقانه و چه کسی است سن ما ، ما نیز به سیرک خارج رفتن.

 

خوب ، ما قصد کجا؟

 

گاهی اوقات هنگامی که آن را عبور نمی کند؟ به نظر می رسد مثل ثانیه ، حتی در سال؟ هزار سال در جهان دوره زمانی ، ما می دانیم خیلی خوب است که یک روز را در آخرت. برخی از ما می دانیم ، می دانیم که.

 

ما همه بندگان شیطان ، ما فرزندان شیطان. برخی از ما در داخل ، ما که هنوز در خارج از سیرک. نشانه های پایان Time''and فرزند شیطان 'sminions افزایش خواهد یافت و کردار پاک خواهد شد را کاهش دهد ،'' این نشانه نیست؟!

 

اما همه چیز خیلی کلیشه ای که شروع به هضم آن زمان زیادی برای هضم ، زمانی که آنها تغییر ، به شرح زیر است ، و مانند خوب ، مطیع نیست؟

 

چه اتفاقی می افتد اگر شما احساسات را تحریک کردن چه اتفاقی می افتد olurdularla Sevsen ، دوست دارم خودم را خائن به نیمی از موهایم بوسه بوسه telinilerle ، من ، شما öpsene benilerle öpsene ، جان ما با زمان تغییر کرد و گفت که چگونه زیبا و بی سر و صدا از آن می رود؟ ما می توانیم پیدا صلح پس از استراحت نصف کار را به خوبی!

 

چشمان ما در واقع همه چیز را توضیح می دهد که نه عینک آفتابی؟ عینک آفتابی حذف هنگامی که خورشید چشم ما ، ما هیچ fors خراب است؟ ما عینک از دو چشم ما حرف نمی زنند! آنها مردم را حذف کنید ، حتی در شب ، پوشیدن قلب شیطان را به عنوان چشم ما را از عینک آفتابی من صحبت کردن در مورد!

 

ای انس! ای آخرین رسول محمد مصطفی احمد محمود Efendi Aleyhisselatu Vesselam ملت ما است ؛

 

آیا همه ما مسلمانان نیست؟ ما سمت چپ به خوبی آنچه مسلمان ما؟ وقتی که تغییر ، مانند راه راه را برای مدتی.

همه ما انسان هستیم نه؟ خب چه بقیه بشریت ما را در دست ما؟ کارگردان برای ارسال موضوع به توهم شیطان از. چه کسی در نظر منافع ما است. هنگامی که آنها تغییر کند ، بنابراین برای مدتی ، و او گفت که.

 

بعضی از ما بیشتر ، که کمتر از ما. آنها را در پایان ما می کنیم. نسل بعد از ما خواهد شد ما را بیشتر ، اگر برای آن روز مورد نیاز است.

از روح های خبیث و شیاطین با اطاعت از رحمت پروردگار ما بزرگ و شفقت را از شر مرتبط به آن پناه می بریم!

 

خوب الهه illallahu <Subhanallahivelhamdülillahi و هو لا لا نیروی لزوما ekber، بادبان و گرامی aziym!> aliyyül billahil

 

 

هنگامی که ما اولین کسی را ببینید که ما استفاده می شود به ما نمی دانیم آیا خوشحال؟ ما با آن روبرو هستند در واقع گفتگوی معمولی و پس از آن شاید ما هستند. شاید زمانی که به ذهن میآیند ، آنچه که ما با آن شخص صحبت می کنید ، آنها می گویند که ما را ، شاید ما او را گفت : قالبگیری. در صورت نمی باشد و یا به ذهن ما آنچه که ما درباره آن فکر می کنم آمدن. تنهایی ما این است که شاید ذهن ما است. احتمالا همیشه در تاریخ باقی می ماند و در رفتن. آنها ذهن نمی رود؟ ما می دانیم که بسیاری از احتمالا متوجه این وضعیت نمی تواند.

 

هنوز یکی از چیزهایی که همه ما می خواهیم به یاد هم ، ما اشتباهات ساخته شده ، ما باید با شخصی که در روده تماس ، اغلب نمی خواست همه را به درک؟ از سوی دیگر نمی خواستند به هر کسی که بفهمم؟ ما به طور ناگهانی در حال حاضر ما همخوانی نداشته باشد ، آیا؟ همیشه تضاد در تضاد ، ما تاسیس گردید. به پیروی از راه. همیشه به پوسته های بیشتر کشیده شده است. چگونه بسیاری از مردم توقع از زندگی در میان شما بود. آیا قطعا در روز ، هنگامی که تغییر ، مانند راه.

 

همه علیه همه ، در واقع ، شرایط چنین ، اگر مثل این انجام شده رخ می دهد ، اگر انجام این کار خواهد بود به شرح زیر است. شاید ما شکسته ، شکسته ، یا که ما دائما اما زمان چرا که اگر همه خراب شود ، که با وجود تداوم سرما در حال بررسی نمیشود. آیا انجام این کار برای همه نیست؟

 

شما در حال حاضر چه کسانی هستند ممکن است با شدت بهم زدن ، صحبت کردن در مورد چیزی که می گویم این است دیوانه. هر کس میخواهد انجام دهد ، شما به فکر آزاد ،) من فکر نمی کنم که همه ما در حقیقت ، گاهی اوقات من فکر می کنم نه؟ ذهن هرگز زمان محلی شما با تغییر کرده و گاهی ما خیلی دیر شده و باز هم بخندی.

 

کارفرما نمی شود قادر به انجام آنچه که لازم است از زمان به زمان هرگز؟ آیا شما نیست؟ ما چه کسی هستیم ، اما ما نیز دختران ، او باید ، باید ، ما گفت که او باید درمان شود. ما که گفتیم ما مردان است. اما زمانه تغییر کرده است و ما می گوییم که ما در حال حاضر از همه ، چرا که دیگر من ، من هم انجام داده اند نیست.

 

ما خودمان را به عنوان در مرکز جهان را از زمان به زمان نیست؟ چگونه به کار ما می آید اگر از آن! هنگامی که او باید در زمین باشد که مردان و زنان ، مساوی هستند. گفته می شود ، هم همین است. همانطور که گفته اند در هر موضوعی که می خواهید به تفسیر این تناقض ها در تناقض یافت می شود اینطور نیست؟ اما ما متفاوت است ، نه؟ چه ما آن را متوجه؟ زمانه تغییر کرده است و همچنین ، ساخت آنها را با نگه داشتن سرعت در حال تغییر زمان و به آنها عمل مانند انجام دهید؟

 

اجازه دهید چه کار می کنیم همیشه باقی می ماند بخشی از کنار ما؟

 

حتی در یک رویداد بدون هیچ گونه وظیفه بر ما ، حتی ما هستند ، مربوط به وضعیت ما نمی خواستیم که از زمان مداخله به زمان نیست؟ مردمی که می خواهند شاید حالا نه؟ آنچه ما را به من گفت از مدتی ، گفت : ما زمان محلی شما تغییر کرده ، من در آن وضعیت که می خواهند من اگر ممکن است گفته اند که کمک بود. گفت : هرگز به ذهن ما ، ما خنده ، ما منتقل می شود.

 

یکی از طرف من که در حال انجام چه به خوبی می تواند فکر کند ، و در یک طرف دیگر من فکر می کنم چیزی هم باید ، و گاهی همه من را درمان می دانید ، و اجازه دهید آنها را می دانید ، گاهی اوقات همه را در من می دانم بد ، بد آنها را می دانم که او فکر کارمندان آیا ما را نمی دهید؟ آیا شما نیست؟ پروردگار من ، من گاهی اوقات ممکن است ما به اندازه کافی می دانم. من مطمئن نمی فهمم گاهی اوقات با من تماس در. حتی گاهی می توانید برای خودتان نمی بینم که شما را در درک نحوه تماس فقط کسی که ، درست است؟

 

خرج می کنیم زندگی ما را در جنگ از طریق ایجاد یک تضاد ، در برخی از زمان آگاه باشند ، برخی هم بدون اینکه متوجه آن.

 

اگر ما ، اما چه اتفاقی می افتد اگر ما نیست؟ مثل همیشه ، ما از دست رفته بعد از مکث ، و دفعه بعد ما nüksediyor نه؟ اگر ما ، چه در کنار ما اگر ما نمی توانیم پیدا کردن گم شده است. ما خودمان را برای پاسخگویی به یکی دیگر از هدف. ما همیشه به چیزهای دیگر تبدیل شود. بعد در حالی که ، اما ما همچنین موفق ، اگر چه ما نمی توانیم به موفقیت ، همه نیم باقی مانده از طرف ما است ، حتی نه به عنوان نیمی از ما آن را ببینید؟

 

آنها را نداشته باشند ، چه کار می کنیم ، چه می شد اگر ما مجبور نیستیم.

 

وقتی که تغییر ، مانند راه.

 

تا کجا می توانیم آن را دوست برود؟ تا کجا می توان رفتن تا کنون؟ که می تواند مشکلات ما را حل کند خودمان را ، من می دانم که خودم به اندازه کافی دوست ما بودند؟ هنگامی که لازم باشد ، اما نه به اندازه کافی نیست؟ اگر ما آنچه ما هستند ، پای ما در نقش ونگار ریگی دادن کوچک گیر کرده است ، نه؟ من اشتباه کفش برای پوشیدن و یا انجام شیطان ما تماس بگیرید ، شیطان می دانید ما در حال خنده مثل ادم درنده خو یا خائن؟ در حال حاضر معکوس پوشیدن کفش های ما در باطل ، ما صحبت می کنیم. سنگ ریزه به پای ما ، متصل در واقع ، شیطان می دانید؟

این داستان به نظر می رسد درست است؟ آیا شما را در درک طرف شما ، طرف شما نمی خواهند بفهمند این است ، نه؟

 

"شما کی هستید؟ شما که هستید؟ خدا با آنها و به من چیزی " کارمندان! محل سکونت همه چیز را به شما بگویم که ما می باشد؟ همچنین ایجاد شده همه ما بسیاری هنگامی که ما تماس بگیرید. ما همه شما ایجاد شده و همچنین ، میان من و آنها را با چیزی از خدا می شود گفت شخص درگیر نیست! بنابراین ، چگونه است؟ خدا با آنها و به من که چیزی گفته باشد ، ''هر کس که در مسکن ایجاد حضور مختلف ، گفت :'' به عنوان یکی دیگر از خدا ، از هر کس ، که یکی از بزرگترین گناهان ما را به سیرک بروند نه؟

 

یا Rabbel Alemiyn. گمراه از راه به خاطر آنهایی که شبح از بد ، چه با رحمت و شفقت با شما رفتار ، ما به راه درست ، راه حق ، به آنها دسترسی دارید جاده! (آمین!)

 

هر کس دوست داشت آنهایی که قدیمی را پشت سر گذاشت؟ اگر فقط قدیمی و تا دیروز که ما همه چیز را پشت سر می روم بودند که؟ از جمله در دیروز. فقط کسانی که علاقه مند به امروز با ما. و آینده است ، نه؟ اما در آینده برای همه ما گاهی اوقات به نظر نمی رسد تاریک است؟ من تعجب می کنم اگر ما به خوردن و نوشیدن را به اتمام برساند؟ چه ما فکر می کنیم؟

وقتی که تغییر ، مانند راه.

خود به اندازه کافی چه خوب. برخی از هم اکنون با شدت بهم زدن ، اما چیزهای کلیشه ای در زندگی ما بسیار بسیار به هضم هر آنچه را که رخ داده است به هضم ، من را صدا نمی ما هر چیز دیگری. چه کسی هستم! من آنجا می ماند ، یا اگر من همیشه!

 

چه کسی را ما کمتر داریم ، که آیا ما بیش از حد. بعضی از ما هنوز ، که ما نمی کنند. درباره ما که در نظر داشتند. حتی بدون در نظر گرفتن سرنوشت برخی از آنها شرمنده ما گفت ، این سرنوشت من بود ، ما گفت : ما تعظیم به. ما گفت : زمانه تغییر کرده است. گفت : هرگز به ذهن ما.

زمانی که همه ما بچه ها! زمانی که ما بچه ها بودند. ما می دانستیم بعد چه؟ هر چیزی!

من در حال حاضر می تواند به جهان می گویند به عنوان خواست ما داخلی آیا؟

همانطور که گاهی اوقات دیده میشود ، گاهی که نشان می دهد و گاه در خواندن ، گاهی اوقات ، گاهی اوقات به عنوان خوانده شدند ، شنیده ام گاهی در حس ، تا گاهی اوقات ، گاهی اوقات در بحث تبادل ایده ها ، گاهی در جستجو.. گاهی گریه ، گاهی تیراندازی ، گاهی خنده ، گاهی اوقات فکر کردن ، گاهی در آنچه می بینیم ، می شنوند ، آنهایی را که ما یاد بگیرند ، آنهایی را که ما سهم از سوی برخی از در مدرسه برآورد شده ، که برخی از آنها را در زندگی ما ، برخی از بزرگ ما ، برخی از محیط زیست ما را با آموختن به امروز صورت نگرفته است؟

 

من! من! من! من می رسد ، یا moles. من این یا آن را برای من! هنگامی که آنها را تغییر دهید. بازی های مثل این قرار زیر هستند. تا کجا می توان رفتن تا کنون؟ تا کجا می توان رفت؟

 

اما زمان محلی شما تغییر کرده؟ افتخار به نام نا شایسته ، به افتخار ، برای از دست دادن مردم برای افرادی که کارمندان متقلب در این زمان به نام نیست!

 

همه چیز در زندگی آنطور که ما می خواهند بروند نه؟ تماس تهراناونیو زیرا نمی تواند پیدا کرد ، بدون اینکه متوجه آن نمی تواند دست از انتظار ، مثل همیشه بعد از یک زمان خاص ما نمی توانیم پیدا کردن آنچه که از دست رفته از چپ! بدین دلیل است که همواره تا سنگ ریزه است وارد می شود. قلب و چشم ما وقتی که عینک را به شیطان.

این ها کسانی بودند که فکر می کنم ما گاهی اوقات فکر می کنم و در حال حاضر. چه کسی فکر می کند که ما اکنون می دانیم چیزها می شود. چه کسی از ما گفتن زمان محلی شما تغییر کرده ، می گویند به زیر ، از جمله می گویند که ، سرنوشت ما را مطیع و شکست آن ، حتی فکر می کردند کار به آن نقطه آمده است.

 

هدف همه ما با توجه به کارکنان خود فکر می کنید؟ تا به امروز ، ما ممکن است که بعضی از آنها را اجرا کند ، ما می توانیم برخی از آنها انجام نشده ، برخی از آنها هنوز در حال تلاش برای رسیدن به آن داد صلح به هدف ما در! است ما در حالی که هم اکنون داده اما هرگز دور از انتهای جاده شن گرفتار پای ما نیست؟

 

چه کسی است؟ شما که هستید؟ چطور جرات کردی بیای بنویسید؟ چه شرایط شما وارد جسارت به آنها را بنویسید؟ و غیره. کارکنان.

 

من که هستم؟ با توجه به از زندگی بدون هیچ گونه انتظار بوده است. با توجه به برخی از 1 هر که طغیان علیه زندگی است. با توجه به برخی از بیمار روانی. با توجه به برخی از احمقها. با توجه به برخی از بیماری روانی. از 1.

من واقعا چه کسی؟

در اینجا 1 من دیوانه!

 

من مطمئن هستم که اگر شما صحبت biz lh +. من میگویم همه ما یک بار بود. چه کسی من هنوز دارم. چه کسی می گوییم ما را ترک کردند. من می گویم همه ما.

بسیاری از ما احتمالا باور نمی توانید چیزی را تغییر دهید. من نمی خواهد تغییر در برخی از زمان. اما ما همه به آرامی با گذشت هر روز در حال تغییر. بیایید از آن آگاه است.

ما!

هر یک از ما قادر به گرفتن تا جایی که ما راه اندازی تضاد در تضاد؟ و یا تا چه حد می توان برد؟

 

همانطور که ما با دوستان ما جمع آوری های زمان قدیم نیست؟ اما همه ما شرکت در حال نابودی است مصاحبه ، برای گفتگو های غیر ضروری و یا جمع شده بودند. من گاهی اوقات فکر می کنم و چرا از آن خواهد بود. زمانه در برخی از زمان تغییر بیش از حد ، همه می خواهم که بیش از حد. ما قصد داریم به ما در می آیند مانند ما. چه کسی باقی می ماند در حالی که پس از گم ، اما نه به ما و یا نظرات ما هنوز ، ما در حال وفادار به جمع آوری خواهد شد. ما نمی آیند جلو و صحبت در مورد که ، اگر من می توانم می آیند و صحبت در مورد من در نظر آنها ، شاید او خواهد آمد. ما میل به مشارکت کمتر ، با هم می آیند. و برخی از ما به آینده ، آنها در زمان مورد نظر به دلیل آینده نه آمده است. یا آیا با یکدیگر ارتباط برقرار نشد. در هر یک از ما حق همه ما دارای نقاط وقایع ، بلکه همچنین ناعادلانه در دست ما 1 امتیاز می باشد! اگر ما بیشتر توجیه در مورد یک واقعه دیگری که ما کمتر توجیه شود. من می رسد ، یا من ، زمانی که تغییر آنها ، به دنبال راه راه که شما همچنان می گویند که ما خواهد شد. و ادامه خواهد داشت تا.

ما سعی می کنیم نشان می دهد هر یک از ما متفاوت است و ما خودمان ، به عنوان نیمی از راه را ما در حال تلاش برای تکمیل. اما نه آنچه که ما باید انجام آنچه که داریم نه چندان! طرف ما همیشه از دست رفته!

این درخواست برای همه مردم روی زمین! تعداد کمی از ما ، که ما هم ، که از زمان به زمان ما ، که گاهی اوقات ما و یا به عنوان نتیجه ما انجام داده ایم که یک بار ، و یا هنوز!

من باید در مورد من می گویند ، در اینجا به می گویند ، می گویند به زیر است. زمان محلی شما با گفتن تغییر کرده باشد.

 

ما همیشه خودمان را وعده نمی دوباره اتفاق خواهد افتاد ، او پاره شود دوباره؟ من ، اما من متوجه به من میگی غیر از من چرا می خواهید من تماس بگیرید برای گفتن با ، پایدار نیست ، و ما به زندگی ما ، اما هر رویداد جدید ، یا هر آشنایی تازه بشر ، و یا سعی دارند هر کار جدید ، هر معامله جدیدی را برای ما به شروع تازه ، درست است؟

پس از زمان ، پای ما همیشه نقش ونگار ریگی دادن به وصل. برخی از کار ما است به طور خلاصه ما سرگرم ، برخی دیگر محدودیت بیش از حد طولانی است. اما پس از در حالی که ما هنوز ناتمام nüksediyor طرف!

 

آنها را نداشته باشند ، مانند این راه هستند... من هستم ، من آمده ام تا به این دوری ، نداشت ، تغییر! اما به نحوی که همه ما ، نه هر یکی از ما را عوض کنم؟ ما! هر یک از ما! تعداد کمی از ما ، که ما بیش از حد. برخی از ما را از زمان به زمان ما که گاهی. برای چه کسی در حالی که ما ، که برای هم در کوتاه مدت ما است. همه ما انجام آنها. و یا آیا در یک زمان ، و یا ما فکر... که ما حتی بدون فکر کردن این همه چپ ، گفت : ما هرگز به ذهن. ما گفت : زمانه تغییر کرده است. ما گفت : ما به آینده به زندگی را به این مصیبت. در حال حاضر دوره گذار از زندگی ما بدون فکر کردن در مورد هر چیزی!

 

اما بلند ، اما زمان کوتاهی بعد ، پای ما گیر نمی نقش ونگار ریگی دادن دوباره؟ 1 / 2 باقیمانده از طرف ما ، نمی دانستند چه شده است ما را پیدا کند sought've سعی تماس بگیرید. اما ما در تمام مقالات مراقبت می کند. 1 جدید ما در اینجا است که کسانی که در دانشگاه های ما ، ما در مردی که ما را دید متفاوتی نگاه کرد. بعد در حالی که ، اما هرگز دوباره. هر یک از ما به پا تمام شن ما بود ، نصب شده است. چه کسی ما نقش ونگار ریگی دادن بزرگ ، که آنقدر کوچک ما! ایم و در داخل هر یک از ما قیام ما به خاک سپرده شد. هر یک از ما. چه کسی رعایت صدای ما. چه کسی از ما. چه کسی ما گفت : ما در حال شرمنده از سرنوشت ، من فکر می کنم یک چیز گفت که ما قبل از غرق پنی می رود. افراد شاد که من دارم به رویداد را خوشحال می کند ، این زمان ما است. ما گفت : ما گفت.

 

زمان محلی شما با گفتن تغییر کرده باشد ؛ دوست دارند بگویند ، ما گفت که ما نمی خواهد اطاعت کنند. من تغییر نکرده است ، ما نمی خواهد تغییر در برخی از زمان! چه ما در چه کار می کنیم را نداشته باشند ، به هم می گویند تغییر کرده است ، می گویند به بعد ، تا بگویم نگاه ، ما را به ذهن می گویند را تغییر دهید ، باید در طول زمان تغییر کرده و اطاعت کردیم <! ما. هر یک از ما!

 

ما از همه ما وفادار به خودمان نیست؟ من برای تماس های غیر بگویم به دنبال ندارد. بگذارید میان لا به دنبال ندارد ، گفت : من به خودم به اندازه کافی زمان داریم گذار. همیشه باید توسط کسی به یاد میآورد ، گاهی اوقات ما تماس بگیرید امیدواریم که گاهی اوقات به دنبال ما بودند ، و در برخی موارد بین trop ، با من تماس گرفت در برخی از زمان در non've کردم) تماس بگیرید! گاهی اوقات مردم انتظار نداریم جستجو هرگز به یاد داشته باشید زمانی که او برای نخستین بار خوشحال ، سپس هر یک از ما متفاوت در نظر داشتند. چرا این نام در حال حاضر ، بین کار سقوط نخواهد کرد. گفته شد ، به حال ما گفت : تقسیم کننده. دسامبر ، حتی پس از بررسی در حالی که ما فکر چرا! ما آنها را حتی بدون فکر کردن ، که نمی سمت چپ؟ ما گفت : زمانه تغییر کرده است ، این هم گفته ایم تا. به خودم گفتم من کافی است. همانطور که گفته شد پس! ما گرفتار شده ، اما همواره پس از نقش ونگار ریگی دادن به. سکوت ما به طول انجامید برای برخی از زمان ، برخی از زمان کوتاهی بود.

با توجه به بیمار خود ما هستند ، همه ما نیست؟ آیا شبیه من می گویم من بیمار با دختران ، پاهای ما اگر فرسوده ، به خدا ، لعنتی. اگر چه خسته از زندگی ما را برای گفتن دارد. همه چیز می رود اشتباه است ، گاهی اوقات حتی هنگامی که ما افکار ، گاهی با آهنگ فکر می کنم ، و گاهی خود من من ، گاهی اوقات به عنوان صدا می گویند. گاهی اوقات تنها با فکر کردن! آیا چیزی را به عصیان. زندگی ما و سرنوشت ما نیست؟

 

اما من گفتم که من داشته باشد! ما گفت : می دانید من و پروردگار من! چرا شما را به عصیان می خواهم ، اما من همیشه در بعضی از زمان. در حال حاضر شورش inwardly ، و گاهی ما در داخل دفن ما قیام کنیم. ما بیمار هستند اما نه از یکدیگر ، هر یک از ما؟

 

دولت ملزم به مانند آنچه که ما عمل کرده ایم گفت : زمان تغییر کرده بود و همه می خواهم که بیش از حد. ما گفت که ما وفادار در آینده ، در آمده است ، آیا با من تماس با من تماس گرفت و نه ما گفت : غیر! ما صبر! آیا می کنید خسته اگر ما چیزی را داد که ما به نام ، من آن را درک نیست جز من ، من که درک کنی که چرا من در گربه ها و سگ ها فریاد شد! همه چیز ما در آن زمان شاید برخی از زمان حال! به یاد داشته باش ، گاهی اوقات ابراز تاسف کرده ایم. من هرگز در زندگی ام من گاهی نگو آن را تاسف ما!

 

مسائلی که خیلی عمیق در این مورد من در حال حاضر ، منظور من می دانم که آن را غلط است برای همه ما است. زمان محلی شما با گفتن تغییر کرده ، می گویند به بعد ، مانند تضاد با چنین در تضاد ، به طوری که ما گرفتن. همه چیز آنقدر که همه چیز را هضم کرده است تا به آرامی در تاریخ ما رخ داده است ، همه چیز است که ما تا به هضم فاقد نبوغ وابتکار ، بنابراین همه چیز ما شده اند و گفت که در!

 

"اما آنچه ما به عنوان ما ، نه من هستم" می گویند انجام دهد. من می گویم این کار را برای مدتی. بگو پس از مدت زمان تغییر کرده است. من را تغییر دهید ، من به تماس را تغییر دهید! آنها لازم نیست. آیا نمی شود!

 

اگر ما ، آنچه که ما بعد از در حالی که همیشه نمی توان بخشی از طرف ما نیست؟

پا نقش ونگار ریگی دادن به قلب ما وصل قبل از چشم ما را به این واقعیت که صفحه نمایش ، آیا ما را از دسترسی به پیشگیری از آن نمی رسم؟

حتی هم نمی آگاه باشند تا قبل از تماس می توانند ، هر چند نه ، همه چیز دیگر در بین تلاش و همچنین ، همیشه بعد از نیمه سمت چپ از nüksettiği ما و به نوعی فراخوان به توقف ما نمی تواند همیشه انجام تلاش نمی دانند ، اگر شما؟

 

من انجام داده ام همه من می خواستم از مدتی ، چیزی من نمی خواهم هیچ کس نمی توانم کار میکنید؟ من می خواستم! انتخابات آمده اند تا آن را می رود؟ من هیچ حسرت زندگی من نیست گریه! گاهی اوقات ما همه چیز را در حسرت خود را! ما که به دنیا می آیند ما لعنت روز را در زمان خواندن برخی!

 

آنها لازم نیست ، مانند راه راه را برای مدتی.

چه کسی از زمان به زمان تمرین ما آنچه که ما می دانید ، گاهی اوقات در نظر ما در مسیر نیست ، پس ما حسرت چیزهایی را که ما را طولانی برای انجام شیطان هنوز هم رفتن پایین؟ طرف ما همیشه با خود فکر چه ناتمام باقی نمانده بود که ما نه؟ بودند ما نمی باشد؟

 

من به هیچ کس که من نداشتم که بگویم وقتی که شخص من چیزی می خواهم نیست که نمی توانید خم. ما تعداد کمی از ما و ما پس؟ اسباب بازی شیطان خواهد از ما ، آنها تبدیل به ما ، ما هم ، که ، از ما که از زمان به وقت چند. درباره ما که نادیده گرفته شد. کرده ایم که در آن هزینه های چنین رسید. ما از شیطان در من ، که ما به خوبی نمی باشد ندارد.

 

جامعه ای مسلمانان! ای مردم! برخی از ما را از زمان به زمان ما که گاهی ، که هنوز هم انجام آنها و یا تفکر! چه کسانی هستند می گویند ما به بار تغییر کرده ، می گویند به بعد ، تا آن را به چنگ می گویند که ما ، ما همه چیز را نادیده گرفته ما گفت : ما به سمت چپ بود. اما در کنار ما از دست رفته است اما بعد از مدتی. آنچه ما انجام دهیم این است که ما نمی کنند.

 

هیچ تفاوتی ندارد که هیچ یک در میان ما ، که در ما ، ما را ، که بیش از حد ، که از زمان به زمان به وقت ما. ما همه آنها را داشته باشد. نه من هیچ یک از ما نمی کنند! من حتی این جامعه اجازه! همه ما ، هر یک از ما! ما در جهان زندگی می کنند که هر کس درگیر!

 

ما! آنها به هر یک از ما درخواست! کمتر از کسی ، چه کسی ما هم! هیچ کدام از هیچ یک از تفاوت های ما وجود ندارد! همه ما انسان هستند.

 

هنگامی که زمان اتحاد و با هم!

 

ما در پایان بار!

 

هر کسی که می خواهد که شما با درک کنید ، با طرف شما را نمی فهمید نمی دانند!

 

 

ما چه کسی هستیم ساخت کمتر ، تا که ما ، ما که اعتقاد داریم. ما فکر می کنیم که چپ به آن نقطه قبل از اطلاع دهید. همه ما در محیط های متفاوت ، شرایط متفاوت ، شرایط متفاوت ممکن است به روز حاضر ما می آیند ، اما بدون دانستن ، آگاه بودن نمی تواند تهراناونیو بین هر یک از ما متوقف نمی همان.

 

تعداد کمی از ما. برخی از ما بیش از حد. اما در پایان ما انجام داد. بعضی از ما فکر. ما می دانیم که به آن نقطه ما قبل از سرنوشت است. گفت : ما هرگز به ذهن! در حال حاضر انتقال زندگی ما است.

 

این زمان ، زمان است. زمان پایان این زمان!

انسانیت ما ، هر یک از ما ، زمانی که طول می کشد تا در وحدت باشد! از آنجا که ما مردم 1 ، عزیز ، هم به احترام و شکیبا باشید. از ایجاد می شود ، چرا که ، چون ما انسان ها!

 

مردم هنوز هم انجام دهید ، در نظر گیری کارمندان یا کارکنان خواهد فکر کند ، یا انجام داده اند که زمانی کارمند ترک ، و س.

به طور خلاصه ، آنچه که ما زندگی می کنند.

اگر چه هر یک از ما متفاوت است از بسیاری جهات ، ایجاد ، زیرا هر یک از ما برادر. حتی آگاه قبل از ما نمی توانیم تسلیم به دنبال همان...

 

همه آنچه که ما می گویند ، تمام گفت ، آنچه ما فکر می کنیم ، می تواند ما را بر پشت فکر می کنم هر کدام از ما در هر زمان! هر یک از ما! ما!

 

هیچ هیچ "برای من وجود دارد. برای هر یک از ما ، تفکر کارکنان ، کارمندان ممکن است فکر کند ، آیا کارمندان ، کارکنان انجام خواهد شد ، مطالب خود را در همه ما!

 

آیا نه همه بی حوصله؟ خسته از شگفتی اگر که دیوانه؟ اگر آنها از واقعیت هر یک از ما خسته شده بودند؟ هر یک از ما این است که ما اغلب نمی کنند؟

کلیشه ، که هر چیزی در زندگی ما! من را تغییر دهید ، من به تماس را تغییر دهید! هر یک از ما افکار ما رایج است. یا که در پرده چشمان ما قلب است مکرر.

 

بسیاری از ما ، من ادامه خواهد داد!

هر کدام از ما خودمان را مجبور به تغییر کمی هر روز. با وجود گفت من نمی تغییر خواهد کرد! اما من نه؟ آنچه ما انجام دهیم این است که ما اینکار را نکنید!

 

دل صفحه نمایش از چشم ما ، اما نمی خواهند حقیقت را قبول؟ ما می خواهیم که برای درک یک طرف ، طرف ما را نمی خواهند به درک! شاید ما سردرد ، که از ما dozing در روشی مشابه به ماه مه هستند. چه کسی از ما درد دل ها و قلب ما است متراکم می شود. چه کسی از ما برای کشتی های ما ، خون ما از مغز ما کشیده شده است. بیشتر وقایع وجود دارد به طوری که قلب و چشم ما است که به بد تن از اضطراب در ما ، هر یک از ناتوانی ما را به خواب پاشی و توقف صلح واقعی ، از آن متفاوت است که درد در بدن ما است. آیا نمی شود! آنها می حوصله! بر این اساس و موارد مشابه را برای هر یک از ما. چه کسی برای ما. برای تعداد کمی از ما. اگر ما به پیگیری چشم ما را به آنچه که قلب روی صفحه نمایش به اندازه آن چه برای هر یک از ما خود را. اگر ما کمتر مناسب و یا کمتر.

آیا هر یک از ما چه صلح می خواهند نه؟

اجازه دهید در دهان ما خمیازه می کشند کارکنان ، که می تواند شیطان در ما متوقف نمی شد ، نزدیک به ما دوباره به بدن ما وارد به ترک نخواهد کرد.

 

هر یک از ما باید خودمان را قبل از درک کنند. سپس ما باید یکدیگر را درک کنید. بنابراین ما می تواند رسیدن به صلح واقعی! نه ما به این دنیا نمی آیند اما بدون هیچ دلیلی!

 

پس از درخواست ما می بینیم که چنین واقعیت است. اگر می خواهید چیزی است که ما خود را ، ما می بینیم دوباره کوه ، ما هر حمل عصر ما. شما می دانید هر کدام از ما هر چیزی که ما می خواهیم انجام دهند. اما این بار نمی مختلف؟ ما می خواهیم طرف این زمان را ، در کنار ما نمی خواهند به درک! هر یک از ما باید برای خودمان درک! هر یک از ما باید برای رضایت خدا را تحقق بخشند. زمان می گویند تغییر ، دوست دارند بگویند ، بنابراین می گویند ، جهنم را فراخوانی هر یک از ما باید درک به توجه است. ما باید با انجام آنچه لازم است در باهمی و وحدت. ولی آنچه را که میخواهد ، چه ، چه به عنوان یک ملت آیا ما باید آگاه باشند از هم اکنون.

 

قبل از هر یک از ما می خواهند برای اولین بار از پروردگار ما ، شما می دانید هر آنچه که میخواهید ایجاد شده؟

 

چرا ، برای چه آنچه منظور و هدف چه ، آنچه که ما را مهم ایجاد شد. جهان چه هدف ، چیزی است که ما برای ما ارسال شد و ما می دانیم چه افتاده ، کسانی که بر سر ما سقوط چقدر مهم که میتوانیم انجام دهیم!

 

در ما ، صدای بد ، از شر نگرانی به جهان کالا ، که tamah چیز dünyalık ما به دنبال در مورد با توجه به روح ما ، ما به دنبال چیزی می تواند پیدا dünyalık تا کنون؟ هیچکدام از ما پیدا نشده؟

 

هر فرد جدید ، هر یک رویداد جدید ، همه چیز ما کاشته افق ما بود ، شروع جدیدی را برای ما است ، نه؟ برای هر یک از ما. اما هر یک از آنها را در حالی که به ما منحرف. به زودی دیگر ، برخی از زمان های طولانی.

 

به کجا می رویم؟

هر یک از گودال آتش جهنم ما را ، زندگی را در آن زمان

هر یک از ما سهم ما را از آتش ما را از مغاک خود را داشته باشید!

 

همه ما به دنبال صلح ، اما کجا ، در واقع ما نمی دانیم که چگونه با شما تماس خواهیم نه؟ ما در حال نگاه کردن به بدن گاهی اوقات ، و گاهی اوقات نگاه کردن به ندای قلب ما. آیا می دانید هر کدام از ما به دنبال آن؟

 

تهراناونیو بین افراد است و می تواند از نوع خاکی را پیدا کنید ، ما منحرف با زمان خاص و نیم پس از سمت چپ ما گم شده است و می تواند دست از انتظار شما می دانید چیزی است که ما دنبال آن هستید نه؟ قادر به آن را پیدا کنم؟ چه کسی ما چند ، چه کسی ما هم ، هنوز گم شده نقطه اما در ذهن ما؟

 

بدن ما این است که به دنبال تلاش ، در چیزی dünyalık ، ما ممکن است روح ما تماس tamah بسیاری از ما است. اما آن را پیدا کند؟

 

آیا می دانید؟ در واقع ، روح ما در طلب است ، اما همه چیز آنقدر کلیشه ای است که جهان ، پس شیطان عبادت ، که ما بردگان ، که در ما ، ما را ، که بیش از حد. روح ما درست است!

 

هر یک از ما به دنبال همان ؛

 

روح ما ؛

 

برای ما زندگی نفس ، به دلیل آنچه ما ایجاد شده ، زیرا ما با یک قطعه که استشمام می کنیم که به زندگی می آیند ؛

 

پروردگار ما به دنبال!

 

پروردگار ما. ما به دنبال عشق به پروردگار ما باید به هر یک از ما داشته باشد!

 

هر یک از ما سهم ما را از جهنم را. تعداد کمی از ما ، که ما بیش از حد.

 

خدا ما را خوب بدهد!

 

ایجاد ، به همین دلیل ما از آغاز و ادامه از کسانی که برای آمدن به درک و پیاده سازی می تواند ، پروردگار ما / باید ، عشق را پی می بریم که ما فقط خودمان نمی تواند ، خواهد آمد پس از ما به عنوان کارکنان مقصر کاهش خفیف شاید می توانستم!

 

این زمان ، زمان نیست! زمان پایان این زمان! برای اینکه بندگان شیطان ، شیطان برای تبدیل شدن به عروسک خیمه شب بازی است ، در جستجوی روح ما ، روح ما را به ملاقات در جهان را چگونه نگاه خوب ما می توانیم ادامه دهیم؟ و این ممکن است به ما که در آن منجر شود؟ از کجا که خواهد برد؟ از کجا می توانید رانندگی کنی؟

 

چه کسی را ما کمتر داریم ، که آیا ما بیش از حد. بعضی از ما فکر. چه کسی را امتحان کنید به فکر کردن درخواست های ما نمی توانند درخواست / صدق نمی کند. چه کسی حتی از آنها قبل از فکر سرنوشت ما است. پیروی از یک طرف ، می گویند زمان محلی شما تغییر کرده و ما فکر می کنیم که متفاوت هستند! بنابراین ، آنچه که ما باید آگاه باشند می توانند در مورد آنچه ما می دانیم؟

 

ما در حال راه رفتن درست ، اما هر کدام از ما معمولا در شروع ، و گاهی اوقات ما می توانند به هر کس ، به ما نشان می دهد که متفاوت هستند و گاه در پشت سر گذاشتن آنهایی که قدیمی ما فکر می کنیم جدید معامله و من قادر به می گویند که برای. من در برخی از زمان تغییر نیست ، من هر چیزی برای انجام به خوبی قادر به راه رفتن درست در سر ما نمی کنید نه؟

 

اما گاهی اوقات در فکر از دست داده و از خیره به ما کار نمی کند؟ وقتی که اکثر ما نه؟ آیا بیش از حد از ما نیست؟

گاهی اوقات ما را به گذشته ، من فکر می کنم که در آن فرو رفتن نیست که گاهی اوقات اشتباهات؟ ما در حال از دست رفته شاید که در آن نقطه بعضی از ما ، اما چه کار می کنیم ، ما نمی توانیم پیدا کردن آنچه که نمی باشد؟

آیا می گویند نمی زیر را می گویند راه برای گفتن ، من با گفتن این جمله یک تماس به حال برای هزینه های چنین آمده ، برای گفتن زمان محلی شما تغییر کرده باشد. شماره تلفن از جمله برای همه.

 

من کارکنان گزارش شده است که من با تایپ هر نگاه : ''ما می گویند ، جایی که رفتیم غلط است ، که در آن اشتباه باشد که ما ، مردم ما چرا این تبدیل شده است ، ما که چرا ما در حال از دست رفته نقطه چه؟'' او صرف زمانی در داخل از من.

 

هیچکدام از ما به تنهایی اگر من می دانم مورد ، مسلمانان با وجود اینکه ما در حال از دست رفته نقطه ، نمی توان پیدا کرده و می تواند هر یک از ما را پیدا کند ، من گفتم ، برای ، SIGINT احساس خودم و گاهی اوقات ، SIGINT می ایستد که من در مورد هر چیزی قبل از فکر می کنم. ایم بوده است. چرا ما مثل این!

 

سر من در مقابل من ، به دنبال در جایی که من بدون فکر کردن در مورد هر چیزی راه رفتن بود.

 

زمان به کارکنان هم در هر مکان ، در هر زمان محلی شما با بسیاری از من بپرسید کارکنان راست قامت راه رفتن ؛

 

آنچه ما به دنبال آن هستید پیدا نشد ، روی صفحه نمایش پوشیدن قلب شیطان زیرا چشم ما ، روح ما در جهان که به دنبال ملک در tamah کالا بین جهان اگر ما از صلح را پیدا کند حتی اگر ما شروع به درست در کارکنان به سفر!

ما ، پیدا نشده ، آن را تهراناونیو بدون دانستن او را سر کاشته در سراسر جهان به دنبال ملک در حالت تماس ، اما پس از مدتی طولانی ، اما در فکر و در سر ما مورب ، به دنبال در زمین ما در مورد پیاده روی!

زمان محلی شما بگو تغییر کرده ، و سپس مطابق با ، من مختلف نیز می شود و سعی کنید به راست قامت ، با توجه به آنها برای نشان دادن اینکه چگونه برای اثبات این ، ما سعی در نشان دادن همه آنچه که به انجام کار های مختلف؟ به گفته آنان ، آنچه که در حال تلاش برای ثابت می کند؟

 

پروردگار ما این است که همیشه با ما در همه جا و ما می دانیم که همه چیز را everlastingly.

 

این زمان ، زمان نیست! زمان پایان این زمان! خدا می داند ، ''we''to اتفاق در زمان فرمان مطلق.

 

این بار ، مردم ما ، هر یکی از ما بود ، چرا ایجاد شده ، چیزی که شما تماس بگیرید که چه منظور و چگونه به جهان می فرستد خارج ، سقوط بر مردم است ، چگونه و چقدر است انجام دهد ، نه برای تحقق وحدت وحدت در درون ما سکوت شیاطین داخلی می توانند نیاز داریم که ما نیاز داریم برای انجام به هنگام !

 

هنگامی که پروردگار ما ، پناه ما!

 

خدا ما را خوب بدهد!

 

که هر یک از ما شده است برای محاکمه به دنیای مجازی فرستاده شده است. اما در قلب ما با چشم بد متصل به صفحه نمایش ، جهان زیبا ما را دنبال کردهاید و اموال tamah ، به طوری که هر یک از گرفتن dünyalık چیزهای خودمان. حتی هنگامی که ما در نظر درخشان ، اما پس از مدت کوتاهی طول بکشد ، اما همه چیز تاریک است برای بسیاری از ما!

 

همه ما ، اگر چه ما از همه چیز آگاه هستند که ما می توانیم ، نمی خواهیم هر یک از ما را شلیک خود ما است که ما سهم ما را از جهنم را. ما مجازات را! غفلت نمی تواند از خواب بیدار از خواب و حتی بیشتر خواهد بود سرنوشت ما ، آتش ما در هر یک از ما دوزخ خود ما را!

هر چند آنها از پروردگار ما مطلع ، چشم ما متصل قلب شیطان به خاطر صفحه نمایش ، جهان را به روح های ما مطابقت و اموال tamah dünyalık چیز ، نسبت به روزی که چیز شده توسط جهنم وحشت زده!

 

در زمانی که آن را به حساب می آید آنچه هر یک از ما ، نحوه جذب مجازات می کند نه شما ها رو بترسونی؟ چگونه و در نهایت به پروردگار ما به نوبه خود ، قبل از شما می دانید چیزی است که ما انجام می شد؟

 

از آنجا که فعالیت هر یک از گناهان ما مجازات! و حساب در روز ، مانند در جهان ، به عنوان در حال حاضر ، به شما می گویند آه من می دانم ، مانند ، اوه ، من فکر می کنم چیزی غلط است ، اجازه دهید بگویم پشت آن مخفی شوند. اگر فقط من می دانم که چقدر متفاوت توضیح دادم ، عدم آنهایی که من می دانم چه خواهد شد ، پدیدار شود.

 

همه چیز را حساب است که در روز بوجود می آیند! آمار و باید باشد! و همه ما ، هر یک از ما ، که انجام دهد ، نمی کند که هر چیزی را که در صورت بروز انجام دهد. سپس ، در حالیکه جهان از بهانه کرد و گفت زمان تغییر کرده است ، گفت : از تماس و گفت که در حالی که این چنین گفت ، من باید در مورد من بگو و مخفی بودن در پشت.

که هر کدام از ما آنچه که ما انجام می شد ، چه ما فکر می کنیم ایجاد حساب کاربری ، ما را به پروردگار ما بده. ما!

 

با وجود همه چیز ، هنوز من هستم درخواست کارمندان برای شروع پیاده روی درست؟ به گفته آنها ، چیزی که شما سعی ثابت می کند؟ آیا ما هنوز قادر به راه رفتن درست در سر ما؟ یا ما قادر به راه رفتن؟ بجز این ، مهمتر از همه ، به حضور پروردگار ما زمانی که ما می تواند در سر ما کاشته؟

 

خدا ما را خوب بدهد!

و چیزی که پس از آن تبدیل می شود!

 

بره نمی خواهم به من خفه شو؟ چه کسی می گوید : شما خفه شو! شما چه فکر میکنید ممکن است که به اندازه کافی مزخرف. چه کسی می خواهد شما را به فریاد ، این دیوانه ، که میخواهد شما را به سر و صدا! مردم نیز به دنبال شاید ما را شکست داد.

 

نه شما دست نمی خواست در زندگی ممکن است بخواهید صحبت می کنید ، شما را در سکوت فریاد می دانم اگر شما می خواهید به ترک نیز موضوع صورت تمایل ، به صحبت کردن با آنها جیغ و داد. آخه اون چطور تونست این دیوانه توهین undreamt اگر از شما می تواند بگوید.

 

می خواهید در یک طرف صحبت می کنید ، و نه از یک سو ، این دیوانه کرده است شما می گویم ، در طرف دیگر شما می خواهید صحبت کنید ، تا کنون که بدون توقف صحبت کنید. مکان شما چه کسی است اگر چه او می گوید دیوانه کرده است ، شاید.

 

همه چیز به شما می گویم ، زندگی خود را ، شاید زمان محلی شما با بسیاری از ما همه خفه شو ، آیا شما می خواهید در مورد خیلی چیزها صحبت می کنید ، اما شاید شما نمی توانید بحث درست است؟

 

من همیشه می دانستم چه می خواستم بیش از حد ، گاهی اوقات وقتی که من می دانستم که آنچه من می خواستم ، من در حال حاضر می دانیم که من تماس بگیرید. چه این شواهد به ما می گوید که ممکن است تماس بگیرید.

 

اما اکنون چه می خواهیم ، آنچه ما نیاز داریم که فکر می کنم ، آنچه که ما باید انجام دهید ، چه باید بکنید تا از شر این دیوانه کرده است..

 

سر ما confusedly شاید. ایده کل ما گرد هم آمدند ، درست است؟

 

! بهترین!

من در مورد من باید ، من می خواهم کوه از سنگ کنده شدن می گویند به من ، آنچه که ما آن را ببینید ، مثل این می گویند به هم تغییر کرده است به تماس ، مانند گفتن به چنین فراخوانی در حالی که تا به تماس آمد! آیا یک خیلی دیر هم اکنون برای گفتن ، من می گویم هرگز بدون تغییر ، به من می گویند تنها تغییر نیست ، تنها آمدم بگم من به تنهایی خواهد رفت ، آیا من را متوجه نمی شوید اما به من می گویند ، دروغ های جهان برای گفتن دارد.

 

اجازه دهید آنها را همچنان حفظ کارکنان. هر یک از ما می تواند از خیلی چیزها فکر می کنم ما قدیمی است. در ضعف خود ما ، ما می توانیم در هر یک از ما خود را آگاه از کمبودهای ما است.

 

اگر پای خود را در سنگ چسبیده خواهد بود در روز ، بین شعبه برگزار خواهد شد اگر ما به حال دلیلی برای گفتن که اگر ما می گویند که ما مانند آن جایی که ما رفتیم غلط است ، گفت اگر ما برای همه چیز دیر. نگاه ما مستقیما به اطراف ، و اگر در اعماق فکر ، گاهی در شاخه.

به خاطر بسپار مشکل شما با آنها! به خاطر بسپار مشکل شما را با افکار ما!

 

شاید یک روز باید!

 

آیا می شود در روز ، 1 ساعت هم از جا در رفته بود ، به حال scribbled در تلاش برای دستیابی به این بود که آن را قابل دستیابی برای همه. بودم صحبت نیست ، زمانی که تلاش برای صحبت خاموش ، یا آمده اند نه با هم ، ازشون خواسته بود به گرد هم می آیند ، و خنده در گذشته ما دیوانه شده. و غیره. اگر او در فکر از دست داد.

 

بشریت برای ما ، برای خودمان ، برای فرزندان ما ، خانواده ما ، برای ما بزرگ و شاید تا کنون برای مردم قادر به شناخت جهان برای خوشبختی ما در زندگی و آخرت ؛

 

خدا مهم ترین موضوع برای رضایت!

 

همه ما مرتکب اشتباه می شوند و جایی که ما گرد هم آمده اند را در ارزیابی ، هر چند که ما مجبور به انجام آنچه که میتوانیم انجام دهیم تا در اواخر ، شاید.

 

اگر آن را به عنوان مظهر فرمان مطلق!

 

**************************************************************

2 بازدیدکنندگان امروز (15 کلیک) مردم burdaydı!

 

 
 
 
 
Bugün 2 ziyaretçi (3 klik) kişi burdaydı!
Bu web sitesi ücretsiz olarak Bedava-Sitem.com ile oluşturulmuştur. Siz de kendi web sitenizi kurmak ister misiniz?
Ücretsiz kaydol